گروه گزارش «اقتصاد سبز»: یحیی امیری
از ۱۷ میوه و سبزی فروش و ۱۱ بقالی (سوپرمارکتی) پرسیدیم دردانه کالاهای شما چه نام دارد؟ توضیح بیشترش این بود: «اگر آن یک قلم جنس را نداشته باشید روی فروش روزانه تأثیر شگفتانگیز میگذارد؟» تقریباً (بهجز یکی دو نفر که آی کیوی تعریفی نداشتند) همگی گفتند:
گوجهفرنگی و رُب گوجهفرنگی.
از مدیر یک رستوران پُرمشتری در آب اسک کنار مغازه لبنیاتی دهاتی پرسیدم:
شما معروف شدهاید که میتوانید ۱۸ رقم اُملت درست کنید و بهخاطر صبحانهای که به مسافران جاده هراز میدهید به شهرتی رسیدهاید، کدام رقم جنس شما، اگر نباشد فروشتان نصف میشود؟
بدون درنگ گفت: رُب گوجهفرنگی!
از حاج رحمت، دیزی و کبابفروشی بازار حضرتی که ناهار بازارش در تمام فصول سال داغ داغ است پرسیدم کمبود کدام جنس، روی ناهار بازار شما تأثیر میگذارد؟ لحظهای به فکر فرو رفت و بعد با لبخند شیرینی گفت: گوجهفرنگی برای بغل کباب کوبیده و رُب گوجهفرنگی برای دیزی، ما روزی ۹۵ تا ۱۰۰ دیزی میفروشیم فکر میکنم اگر گوجهفرنگی و رُب گوجهفرنگی نباشد تأثیر فروشاش در حد نصف و یک سوم است. در این چند سال یکی دو بار پیش آمده که گوجهفرنگی کمیاب و گران شده بود، چند روزی مقاومت کردیم، دیدیم فروش به شدت افت کرده، اصلاً برای مشتری قابل قبول نیست که گوجهکبابی بغل دو سیخ کباب کوبیدهاش نباشد.
گوجهفرنگی، دُردانه سبزیفروشیها و رُب گوجهفرنگی دُردانه بقالیها (سوپرمارکتیها) شده است. علیآقا منصوری غرفهدار بازار میوه و ترهبار قزل قلعه (اسمش حالا شده است جلال آل احمد) میگوید: در طول ۲۲ سال که در این حرفه کار میکنم و غرفههای بیشتر میادین تهران را اجاره و اداره کردهام، هر وقت گوجهفرنگی نیاوردم (بهدلیل گران شدن در کف میدان بزرگ جاده ساوه) اُفت فروش وحشتناکی داشتیم، اگر گوجهفرنگی نداشته باشیم انگار هیچی نداریم. حتی مردمی که برای خرید مثلاً سیبزمینی و پیاز و لوبیاسبز میآیند وقتی در پیشخوان گوجهفرنگی نبینند، از خرید از ما منصرف میشوند.
تابستان سال ۹۷، در جریان تغییرات روزبهروز قیمت دلار و در نتیجه سونامی گرانیها، هیچ کالایی به اندازه رُب گوجهفرنگی ارزش افزوده پیدا نکرد. بنکداری در میدان مولوی خیابان نمکفروشیها با صراحت به ما گفت: در تمامی دوران زندگی بار فروشی توی این ۳۴ سال، هیچ سودی که امسال از گران شدن رُب گوجهفرنگی عایدم شد نداشتهام، ما همیشه ۱۰۰ یا ۱۵۰ کارتن رُب گوجهفرنگی از هر مارک مشهور در انبارمان داریم، تغییر قیمت از ۴۸۰۰ تومان به نزدیکیهای ۲۰ هزارتومان، چند میلیون سود داشتیم.
گفتم: عذاب وجدان نگرفتی، آسوده خاطری از اینهمه سودی که بهدست آوردی؟
با عصبانیت گفت: این چه حرفیه شما میزنید، قیمت را که من تعیین نمیکنم، از کارخانهدار بپرسید چرا یک دفعه قیمتها را بالا برده، بازار قانون، خودش را داره. توی انبار کارخانهها دهها هزار کارتن رُب موجوده سود آنها را حساب کنید!
دکتر منوچهر کیا اقتصاددان، در رابطه با گران شدن (بدجوری گران شدن) این دردانه به ما میگوید:
اواخر مهرماه، در میدان میوه و ترهبار تهران ویلا، متوجه خشم مردی حدود ۳۰ یا ۳۵ ساله شدم که دو دستش پُر از کیسههای میوه بود. رو به من نعره میکشید رُب گوجهفرنگی تو میدون ۲۰ هزارتومان، اینا کنید که روز روشن دست به جیب ما بردهاند، لامصبا، چه جوری حیا را قورت دادین!
از دکتر کیا پرسیدم چرا رو به شما فریاد کشید، مگر شما کارخانهدار و رُب ساز هستین؟
گفت آشنا بوده از همسایههای کوی نویسندگان، میدانست اقتصاددان هستم و در این زمینه مقالاتی مینویسم.
دکتر ماه منظر الهام از نگاه روان شناختی درباره خشمی که از گرانی جهش رُب گوجهفرنگی بروز کرده میگوید: رُب گوجهفرنگی یکی از ابزارهای مهم آشپزخانه است، زن خانه، کدبانویی که اوقاتش در آشپزخانه میگذرد برای پخت هر غذایی (تقریباً) به رُب گوجهفرنگی نیاز دارد. گرانی جهش قیمتها، مخصوصاً در مورد این یک قلم، عیانتر و عریانتر بوده است.
در جریان تهیه این گزارش، با هرکس از دور وبریها و کارشناسان و متخصصین که از خوانندگان مجله «اقتصاد سبز» بودهاند، وقتی پرسشی مطرح میکردم مرا حواله میدادند به گزارشی که خودمان چند شماره پیش چاپ کرده بودیم: آقای امیری، شما که آن گزارش محشر گوجهفرنگی را نوشتهاید، نقل آن در یکی از سایتها نزدیک به چند ده هزار بیننده داشته، درباره دردانه شدن این یک قلم صیفی که هم میوه است و هم سبزی، بروید دوباره آن گزارش را بخوانید.
رفتیم و خواندیم!
سوغاتی معیرالممالک
چلوکباب خور شدن ایرانیها در عصر صفویه ثبت تاریخی شده است. بیش از ۵۰۰ سال است که درباره کباب کوبیده مستندات تاریخی داریم، در حالیکه عمر حضور گوجهفرنگی در سبد غذایی ایرانیها چیزی نزدیک به ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال است ولی چنان با چلوکباب مکمل شده است که بهترین چلوکباب را بدون مکمل گوجهفرنگی نمیشود باور کرد. دکتر غیاثالدین جزایری غذاشناس معروف، در مقالهای که در اطلاعات هفتگی اواخر دهه ۴۰ چاپ شده است یادآور شده، از میان غذاهای وارداتی، حتی «بُرش» که از روسیه آمده محبوبیت گوجهفرنگی را نداشتهاند. تصور املت صبحانه بدون رُب گوجهفرنگی در مخیله هیچکس نمیگنجد.
حکایتش به تکرار هم میارزد و خواندنی است. اواخر دوره ناصرالدینشاه، مرحوم معیرالممالک که از خدمات دولتی خسته و دلزده شده بود و اغلب اوقات عمرش را در فرنگ میگذراند.
از میان سوغاتیها، یکبار تخم گوجهفرنگی را هم آورده و در حیاط عمارت باغ فردوس که خانهای اعیانی داشته سرگرم کشاورزی میشود.
بهزودی بوتههای گوجهفرنگی قد میکشند و میوه میدهند، اما گوجهفرنگیهای خوشگل در ابتدا سبب ترس اهالی خانه میشود و کسی جرأت نمیکند از آن بخورد و بچشد. تا روزی شاهزاده عزالدوله که آدم جسوری بوده، شجاعت به خرج میدهد و از بوته میچیند و میخورد، از طعم و مزهاش خوشش میآید، یکی دو روز میگذرد و اتفاقی نمیافتد، روز سوم گوجهفرنگی را قاچ داده و به آن نمک میزند، حالا دیگر لذتش چند برابر شده، ول نمیکند. دیگران به تأسی از شاهزاده سراغ بوتهها میروند و میشود آنچه که شد.
صیفیکاران دروازه دولاب
کاشت گوجهفرنگی از باغ فردوس به دروازه دولاب میرود (حوالی خیابان شهباز) که صیفیکاری تهران آنجا میشده است و خیار دولاب شهرت داشت، تولید انبوه گوجهفرنگی در دولاب تهران، محصول را به بخش سراسری تهران و شابدوالعظیم که از تفریحگاههای زیارتی بوده است میبرد.
جعفر قلیخانی از کبابیهای بازار شابدوالعظیم، برای اولینبار گوجهفرنگی را سیخ میکشد و کباب درست میکند و کنار کباب کوبیده قرار میدهد. اینکار تفننی او همان و همهگیر شدن همان. مردم از ابتکار جعفرقلی خانی خوششان میآید. کباب گوجهفرنگی باب میشود. حالا دیگر همه کبابیهای بازار شابدوالعظیم در کنار سیخ کباب، سیخ گوجهفرنگی هم روی منقل ذغالی میگذاشتند.
در بررسی چند و چون مکمل چلوکباب شد گوجهفرنگی، به اینجا میرسیم که چلوکبابی مرشد در بازار صندوقسازها که شهرت داشت و مشتریهای آن نه خود بازاریها، بلکه هرکسی که برای خرید به بازار میآمده، سری به مرشد میزده، چلوکبابی مرشد شاید اولین چلوکبابی باشد که گوجه کباب شده را کنار برنج گذاشته و عرضه کرده است.
هرچه بود این کباب مکمل جا باز کرد، مردم از آن لذت بردند و به زودی به سرتاسر ایران رفت، مردم عادت کردند در ظرف چلوکباب خود دو سه دانه گوجهفرنگی هم ببینند و از خوردن آن، کیف
کنند.
بعد از ضمیمه شدن گوجه کباب به چلوکباب، دیزی فروشی مش یداله در پامنار گوجهفرنگی را داخل دیزی کرد، این ابتکار هم مورد استقبال قرار گرفت. حالا هم در دیزیفروشیهای سنتی شیک امروزی، گوجهفرنگی دیده میشود.
رُب گوجه به تقلید از رُب نارنج
درباره رُب گوجهفرنگی، هیچ سند مکتوبی که بهطور دقیق بگوید چگونه ایرانیها به فکرشان رسید که رُب گوجه بسازند در دسترس نداریم. قدیمیترین گزارشی که از فروش سرکوچه و بازار از رُب گوجهفرنگی، مربوط به ذبیحاله منصوری است. به روایت او در چهارراه گلوبندک، یک مازندرانی بهنام ممدلی شمشکی، هر روز یک تغار رُب گوجه جلوی مغازهاش میگذاشت، یک چراغ زنبوری هم کنارش، مردم یک سیر و دو سیر میخریدند و در غذاها، غیر از آبگوشت، در قیمه لپه و سیبزمینی هم اضافه میکردند، چون خوشرنگ میشد مورد پسند همگان قرار میگرفت.
گرچه آقای منصوری ابتکار رُبسازی را از مازندرانیها میداند، چون آنها در رُب نارنجسازی سابقه طولانی و قدیمی دارند، از همان روش رُب نارنجسازی برای رُب گوجهفرنگی استفاده کردند.
اما حاج فتحعلی صبحی اهل ده مهربان حوالی تبریز، به نگارنده گفته است:
رُب گوجه ابتکار تبریزیهاست، خورشت قیمهشان از قدیم قدیمها با رُب گوجهفرنگی خوشرنگ میشده است.
البته بررسی فنی رُب نارنجسازی با رُب گوجهفرنگی، (غیر از ایتالیا) این احتمال را میدهد که کار مردم شمال بوده است. احتمال دیگر این است که غذاهای روسی در تبریز بیشتر مورد پسند بوده و یکی از مکملهای «بُرش» همین رُب گوجهفرنگی است. بعد داخل غذاهای دیگر هم شده است. بهزودی رُب گوجهفرنگی، مکمل همه غذاهایی شده که با سیبزمینی یا بادمجان پخت میشد. این روایت جعفر شهری پژوهشگر طهران قدیم را هم از یاد نبریم که سفر غذا از شهری به شهر دیگر، سریعتر انجام میشده است.
رُب گوجهفرنگی فلهای
تا قبل از رونق گرفتن صنایع غذایی، آگهی رُب گوجهفرنگی در اقلام تولید صنعتی «یک و یک» اواخر دهه ۴۰ را در مطبوعات قدیم بهیاد داریم، تا قبل از یک و یک، رُب گوجهفرنگی خانگی ساخته میشده است. هنوز هم بعضی از خانوادههای سنتی، بهخاطر حضور کدبانوهای سنتی، خود رُبپزی سالانه دارند.
فروش فلهای رُب گوجهفرنگی از دهه ۳۰ رواج داشته، نحوه فروش آن، رُب را داخل پاتیل سفالی میگذاشتند و در مقابل دید قرار میدادند. اکثر بقالیها رُب گوجهفرنگی فلهای میفروختند.
خانوادهها برای خرید آن، همچون ماست یا کره، کاسهای میآورند و یک سیر و دو سیر و پنج سیر رُب گوجهفرنگی میخریدند. حسین شریعتی مغازهدار بازار روز چهارراه سرچشمه میگوید:
بیشتر فروش، همان یک سیر و دو سیر بود. چون مردم یخچال که نداشتند، یک سیر رب گوجهفرنگی برای ۴ یا ۵ وعده غذا کفایت میکرد. ۵ سیر را که من یاد دارم بالاترین رقم بود، کسانی میخریدند که میهمانی داشتند، یا غذای نذری میپختند، قیمه نذری، معمولاً با رب گوجهفرنگی و زعفران خوشرنگ میشد.
به گفته حسین شریعتی، تولید انبوه برای فروش را زنان داخل خانه همان بقالیها میساختند. و این کار در پاییز انجام میگرفت. برداشت محصول که اواخر شهریور به پایان میرسید، پخت رُب گوجهفرنگی هم آغاز میشد. به یاد ندارم کسی در تهران تولید انبوه رُب گوجهفرنگی کرده باشد و به بقالیها بفروشد. البته بودند زنان کدبانویی که از بقالیها سفارش میگرفتند و ۵ یا ۱۰ جعبه گوجهفرنگی میخریدند، رُب میساختند و به آن مغازه میدادند که خردهفروشی کنند.
بازار تجریش و تجربه آبگوشت
رُب گوجهفرنگی برعکس خود گوجهفرنگی که در آغاز ورود به سبد غذایی ایرانیها، با ترس و لرز و شک و بدگمانی روبهرو شده بود، رُب خیلی زود مورد استقبال کدبانوها قرار گرفت. وحید میرزاخانی به نقل از پدرش که در بازارچه تجریش میوه فروشی داشت به ما میگوید:
رُب فلهای پس از جا آمدن در دیگ و سرد شدن داخل کوزههای سفالی میشد و به بازار میآوردند. قهوهخانهای در دربند پنج سیر رُب خرید و آزمایشی در آبگوشت ظرفهای سنگی به حجم یک کیلو، قاشقی از آن ریخت، آبگوشت بسیار خوش رنگ شد، مشتریها خوششان آمد، زنان کدبانوها کنجکاوی کردند که با چه چیزی، چنین خوشرنگ شده، آدرس مغازه بازار تجریش داده شد. شهرتش سرزبانها افتاد، طوری که بعدها بعضی از خانوادهها برای خرید ارزان، مستقیم، به مولوی میآمدند. کدبانوهای مبتکر بعد از آبگوشت، قاشقی از آن در قیمه ریختند و بعد، در غذاهای دیگر، تجربه کردند و مصرف آن، عمومی شد.
به گفته ذبیحاله منصوری، غذافروشی به نام تیکران از مهاجران شوروی در خیابان قوامالسلطنه رُب را در غذای پُرمشتری «بُرش» تجربه کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. روایتها میگوید خود گوجهفرنگی از حوالی ۱۳۰۰ وارد بازار مصرف شد، اما رب گوجهفرنگی بعد از ورود سربازان متفقین به تهران بازار پیدا کرد.
فرمول پیچیدهای ندارد
اگرچه آقای مهندس فتحاللهی «آتا» در یکی از دیدارها در مصاحبه با نگارنده در مجله بهکام گفته است فرمول خوشرنگ شدن کم نظیر رب آتا، فقط ابداع خود ماست. و این نشان میدهد ورود رُب به غذاهای سنتی، نخست از رنگ خوش آن آغاز شد، اما در نهایت همهگیر شدن مصرف رُب گوجهفرنگی در مطبخ خانههای فقیر و غنی، ساخت ساده و راحت آن است.
خانم نورالهدی منگنه، مؤلف کتاب آشپزی، ساده بودن ساخت رُب گوجهفرنگی را یکی از عوامل همهگیر شدن سریع آن میداند.
ساخت رُب گوجهفرنگی کار سخت و فرمول محرمانه ندارد، گوجه را پس از شستن چهار قاچ میکنند، با پنجههای دست میچلانند و نرم شده آن را در دیگی مسی روی اجاق میگذارند تا حسابی قُل بخورد، بعد به آن نمک اضافه میکنند و پس از غلیظ شدن و سرد شدن در طوری پارچهای یا فلزی، صافش میکنند. طوری که تمام گوشت و تخم گوجهفرنگی از آب جدا شده و اینبار همین آب صاف و تمیز را یکبار دیگر در دیگی دیگر برای مدتی کوتاه میجوشانند، حاصل آن را در کوزه یا بانکه (ظرف شیشهای دردار) میریزند و در جایی نه گرم نه سرد، نگهداری میکنند. مصرف آن به مرور انجام میگیرد.
اُملت با رُب
این روزها به هر قهوهخانه یا رستورانی که بساط صبحانه دارند، سفارش املت با رُب بدهید کسی تعجبی نمیکند. بعضی از صبحانهفروشها، توانایی پخت چندین نوع اُملت با رُب گوجهفرنگی را دارند. اما در حوالی دهه ۲۰، اکثر صبحانه فروشها، فقط املت با گوجهفرنگی را میشناختند و فقط در یک فصل تابستان و اوایل پاییز که گوجهفرنگی در بازار یافت میشد اُملت میپختند. در جستجوی ما برای آگاهی از سابقه اٌملت یا رُب گوجهفرنگی گزارش چندان قابل توجهی نیافتیم. ولی روایتهای ذبیحاله منصوری و دکتر غیاثالدین جزایری حاکی از آن است که اُملت پختن با رُب بعد از ورود سربازان متفقین به تهران باب شد. این نظر میتواند تا حدودی درست باشد، چرا که در کتابهای آشپزی چاپ شده در آن دوران، نشانیها از بعد از شهریور ۲۰ رد میدهد. خانم نورالهدی منگنه از غذاشناسان و آشپزهای معروف در مصاحبهای که در مجله سپید و سیاه چاپ شده، درباره اُملت با رب گوجهفرنگی، گفته است: اوایل، ایرانیها از آن استقبال نکردند، تازهخوری عادت دیرینهای بود. روزگاری که یخچال و فریزر نبوده، مردم عادت داشتند تازهخوری کنند. غذاهای مانده را مأکول نمیدانستند.
یک و یک و چینچین
ربپزی برای کدبانوها یک کار تفریحی بود. علی حاتمی فیلمسازی که به تاریخ زندگی و آداب و رسوب تهران قدیم تسلط ویژهای داشت، در بخشی از فیلم «طوقی» نشان میدهد که چگونه جعبههای چوبی گوجهفرنگی رادر حوض بزرگ خانه میریختند و پس از شستشو، زنان خانواده، بهصورت دورهمی، چهارقاچ کردن و چلاندن و بارکردن دیگ، رب گوجهفرنگی میساختند، تا در فصل زمستان آن سالها که دسترسی به گوجهفرنگی تازه امکان نداشت. با رُب گوجهفرنگی، غذاهای خود را خوش رنگ کنند. حدود ۵۰ سال رُب پزی سنتی رواج داشت، غیر از خانوادههایی که خود بهصورت مستقل رُب میپختند، در بازار فروش، رُب فلهای یافت میشد. تا یک و یک برند مشهور صنایع غذایی در اواسط دهه ۴۰، آگهی رُب گوجهفرنگی بستهبندی شده، در ظروف یک کیلویی و نیم کیلویی را در مطبوعات چاپ کرد و به سرعت مورداستقبال قرار گرفت. حالا دیگر همه خانوادهها میتوانستند، بدون نگرانی از کپکزدن گوجهفرنگی در کوزهها و سطلها، رُب گوجهفرنگی بستهبندی شده خریداری کنند. آگهیهای یک و یک و کمی بعد چینچین، بسیار خوش ساخت و چشمنواز بود، مخصوصاً فیلمهایی که از دشت مرغاب و مزرعه گوجهفرنگی و بعد کارخانههای بستهبندی رُب گوجهفرنگی چاپ کرده بودند، بازار فروش را مطمئن کرد.
صادرات ۲۰۰ میلیون دلاری
بعد از انقلاب و ازدیاد کارخانههای صنایعغذایی، رُب گوجهفرنگی در دستور کار عمومی قرار گرفت، چرا که کالایی بود پُر مشتری، حالا دیگر کمتر برندی از صنایع غذایی است که در اقلام تولیدی خود، رب گوجهفرنگی نداشته باشد. دکتر منوچهر کیا میگوید:
سرعت و پیشرفت صنایع غذایی ایران در میان صنایع دیگر، مثال زدنی است. بهخصوص از وقتی که صادرات رونق گرفت و یکی از اقلام صادراتی پرطرفدار، رُب گوجهفرنگی است در یکی دو سال اخیر، از اقلام مهم صادرات به کشورهای امارات، عراق، پاکستان، افغانستان، کویت، بحرین و حتی کشورهای آفریقایی (کنیا ، بنین و….) رُب گوجهفرنگی ایران قرار گرفته است. آمار میگوید در سال ۱۳۹۶ بالغ به ۱۲۰ هزار تن رُب گوجهفرنگی به ارزش ۲۰۰ میلیون دلار داشتهایم. مرکز تخصصی مشاوره بازرگانی، تنها مرکز تخصصی ارایه اطلاعات بازاریابی کاربران تمرکز روی رُب گوجهفرنگی داشته و تولیدکنندگان صنایع غذایی، همواره در مورد این قلم، به اطلاعات جدید نیاز دارند. قیمت رُب در بازار جهانی بین ۱۵۰۰ تا ۱۹۰۰ دلار اعلام شده است.
نکته مهمی که در امر صادرات رُب گوجهفرنگی وجود دارد خرید فلهای خریداران است. یعنی رُب گوجهفرنگی تولید شده در ایران بهصورت فلهای در تناژ بالا صادر میشود و در کشور مقصد به سبک و سلیقه خود، بستهبندی انجام میگیرد.
توقیف و رفع توقیف
آشفته شدن بازار صنایع غذایی بهدنبال بحران بازار ارز در میان تمام اقلام، روی رُب گوجهفرنگی متمرکز بوده، طوری که صادرات آن مدتی ممنوع اعلام شده بود. تا در ۱۸ آذرماه ۹۷ بخشنامهای به امضای آقای علیاکبر شامانی، مدیرکل دفتر صادرات به گمرکات کشور ابلاغ شد که در بخشی از آن آمده است، صادرات رُب گوجهفرنگی (مطابق کدهای طبقهبندی مندرج در نامه صدر الاشاره) حداکثر تا سقف میزان عملکرد وزنی صادرات ۳ سال گذشته کالای مذکور، توسط واحدهای تولیدی صادراتی بلامانع است. به این ترتیب دستاندرکاران صنایع غذیی، نفسی راحت کشیدند، چرا که بازار مطمئن صادرات رُب گوجهفرنگی میتواند بخش مهمی از درآمدهای مطمئن این صنعت را تأمین
کند.
به گفته بعضی از صادرکنندگان، ارقام اعلام شده در سالجاری فزونی داشته، درآمدهای ارزی از محل صادرات رُب گوجهفرنگی، برای تولیدکنندگان راهگشاست، قدرت خرید ماشینآلات را بالا میبرد و امکان توسعه فراهم میشود. هماکنون بازار روسیه هدفگذاری شده، بخش مهمی از تلاش مدیران صنایع غذایی تولیدکنندگان عمده رُب گوجهفرنگی، این بازار را بسیار پُر اهمیت میدانند، چرا که از طریق روسیه میشود راهی تازه برای ورود به بازار اروپایی هم یافت.
تخریب صادرات در تنش سیاسی
آشفته شدن بازار رُب گوجهفرنگی در چند ماه اخیر، این پرسش را مطرح کرده که در ایجاد این وضعیت، صادرکنندگان چه نقشی داشتهاند، دکتر منوچهر کیا میگوید:
بخشی از بدنام شدن صنایع غذایی بهخاطر گران شدن جهشی رُب گوجهفرنگی در بازار داخلی به ضعف مدیران این صنعت ارتباط دارد، تردیدی نیست که کیفیت و طعم مطبوع محصولات کشاورزی ایران بهخاطر آفتاب، آبوهوا و شرایط جغرافیایی، میتواند فرصتهای طلایی برای برندها بهوجود آورد، سودجویی موردی چارهساز مشکلات نیست. جهش قیمتها گرچه بخشی از آن به آشفته شدن بازار ارز مربوط میشود اما بخش دیگر آن به روش و رفتار مدیران ارتباط دارد، هیچ تولیدکنندهای نمیتواند با آشفته کردن بازار داخلی، صادرات بیدردسری داشته باشد. بازار صادرات در یک تنش سیاسی و منطقهای میتواند از دست برود، اما بازار داخل، اهمیت تضمین شدهای دارد. قیمت رُب گوجهفرنگی در تاریخ و زمانی صعود غیرعادی پیدا کرد، که انبارهای تولیدکنندگان مملو از رُب تولید شده بود.
حالا دیگر تردیدی وجود ندارد که مدیران صنایع غذایی، اگر نگوییم همه، اکثرشان عاشق حرفهشان هستند و عاشقانه کار و تلاش میکنند که عموم مشتریان خود را از نظر معنوی هم راضی نگه دارند. کلافه کردن مردم بهخاطر سودهای ارزی، مغایر با آن عشق مدیریتی در تولید است.
سلاطین صادرات کجای کارند؟
در نگاه همه جانبه به حواشی سوژه گزارش این شماره «اقتصاد سبز» ما را به ذوق و ابتکار و نوآوریهای تولیدکنندگان آشنا میکند. کالای ساده بدون فرمول پیچیده، اگر مدیریت غنی از وسوسههای سود سرشار داشته باشد لذت محبوبیت را بهدنبال دارد.
امپراطور رُب گوجهفرنگی کدام برند است؟ یک و یک که قدیمیترین و پُرسابقهترین برند محبوب بوده یا«دلپذیر» قدرتمند و روژین که چند سال است عرض اندام کرده، یا آتا که با جدا نکردن پوست گوجهفرنگی، رنگ بینظیری بهوجود آورده، در میان برندهای مشهور، کم نیستند نامهای ناآشنا که در گوشه و کنار کشور، در کنار مزرعه گوجهفرنگی، کارگاه یا کارخانهای تأسیس کردند. درجریان تهیه این گزارش در بازار مولوی، در میان ۱۱ برند مشهور، نزدیک به ۲۰ مارک گوجهفرنگی یافتم، نامهایی که حتی یک بار در رسانهها چه بهصورت تبلیغات، چه بهصورت خبر،
ندیدهام.جمعه ۲۳ آذرماه، در یک مغازه قیمت ربها را پرسیدم، فروشنده گفت از ۱۲ هزار تومان داریم تا ۱۸ تومان، هیچیک از برندهای مشهور در قیمت ۱۲ تومان قرار نداشتند، اما آنهایی که تولیدشان را در بستههای ۹۰۰ یا ۸۰۰ گرمی میفروشند چه تفاوتی با ۱۸ تومانیها دارند؟ دکتر منوچهر کیا اقتصاددان
میگوید: مدیریت، این مدیریت تولید و فروش است که میتواند همان کالا را با نزدیک به ۴۰ درصد اختلاف قیمت به دست مشتری بدهد، این مدیریت توان، مهار قیمت افسارگسیخته را هم دارد. پس چرا
نمیگیرد؟