اطلاق برخی عناوین برای بعضیها چنان زیبنده است که گاهی آن عنوان تفاوتی با عنوان اصلیاش نمیکند و روح و سرشت یک فرد را در اذهان عمومی در بر میگیرد. یکی از این عناوین بیشک اطلاق پدر صنعت غذا به شاهرخ ظهیری، بنیانگذار شرکت «مهرام» است که هنوز هم دمی از تلاش برای رتق و فتق امور فعالان و تولیدکنندگان صنایع غذایی نمیآساید. با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور بیمناسبت ندیدیم تا پای صحبتهای مهندس شاهرخ ظهیری پدر صنعت غذا بنشینیم که ماحصل آن در ادامه میآید:
***
اقتصاد ما امسال بهصورت عام و صنعت غذا بهصورت خاص با تأثیرپذیری از فضای داخلی و بینالمللی دچار تنش و شوک بزرگی بوده است، با توجه به اینکه شما از بزرگان صنعت غذا هستید و نبض صنعت غذا را حس میکنید، چرا با اینکه در تمام دنیا آخرین حلقهای که دچار بحران میشود صنعت غذاست، اما در کشور ما این صنعت با این سرعت وارد بحران شد؟
غذا حساسیت بهخصوصی در جامعه دارد و به محض اینکه یک ماده از صنایع غذایی کم میشود روی سایر محصولات غذایی دیگر اثر میگذارد. بهعنوان مثال وقتی واردات شکر با مشکل روبهرو شود، تنها صنعت شیرینی و شکلات نیست که دچار بحران میشود، بلکه صنایع دیگری که از شکر هرچند به مقدار کم استفاده میکنند، نیز دچار مشکل خواهند شد. موضوعی که دولت باید توجه ویژهای به آن داشته باشد این است که به هر نحوی که شده صنعت غذا را در حریمی نگه دارد که ضربه نخورد، تا مردم نگران این موضوع نشوند که مواد خوراکی روزمرهشان را نمیتوانند تهیه کنند، اما متأسفانه چنین ارادهای وجود ندارد.
در کتاب استراتژی صنایع که توسط وزارت صنعت به تحریر درآمده است، به تمام صنایع پرداخته شده بهجز صنعت غذا، اداره نظارت بر مواد غذایی باید به قانونی که در سال ۱۳۴۶ تصویب شده و طبیعتاً تاریخ انقضای آن گذشته است رسیدگی کند. اگر بخواهیم وارد تجارت جهانی بشویم و در این بازار حرفی برای گفتن داشته باشیم تنها از طریق صنعت غذا میتوانیم به این نتیجه برسیم چرا که از نظر کیفیت و کمیت محصولات بسیار خوبی را تولید میکنیم. یکی از موضوعاتی که سالیان سال است با وزارت جهادکشاورزی دست و پنجه نرم میکنیم این است که الگوی کشت متناسب از واجبات صنعت غذاست. این الگوی کشت بدین معنی است که در سالهایی که برخی موادغذایی مانند گوجهفرنگی، سیبزمینی و… کمیاب هستند، دولت و وزارت جهادکشاورزی باید برنامه کشت داشته باشند در سفری که به ایتالیا داشتم متوجه شدم که برای الگوی کشت در کشور ایتالیا، کشاورزی و اتحادیه تولیدکنندهها طی جلسههایی که با هم تشکیل میدهند کمبودهای مواد اولیه موردنیاز برای تولید را برطرف میکنند، اما در ایران اینگونه نیست، در واقع یکی از محاسن این روش این است که کشاورز قبل از کاشت، محصول خود را میفروشد که این امر باعث امیدواری او میشود اما در ایران متأسفانه اینگونه نیست.
بهعنوان مثال سال گذشته که روابط میان ترکیه و روسیه بههم خورده بود و تعامل نداشتند، روسیه نیاز به گوجهفرنگی داشت و در بوشهر نیز ۲/۱ میلیون تن گوجهفرنگی موجود بود، اما متأسفانه وسیله حمل و نقل و هواپیمای باربری به تعداد کافی در کشور وجود ندارد. برای انتقال این مقدار گوجهفرنگی نیاز به کامیونهای سردخانهدار است که متأسفانه در ایران وجود ندارد و ناچار شدیم از بوشهر تا آستارا با کامیونهای معمولی این جابهجایی را انجام دهیم و از آستارا با کامیونهای مجهز روسی این اجناس به مسکو فرستاده شد که این نقل و انتقالات هدر رفت زیادی از محصول را در پی داشت.
دولت باید کلاسهای خاصی برای صنایع غذایی برگزار کند و به مسائل و مشکلات این صنعت توجه کند و برنامههایی که سندیکاها و تشکلهای صنایع غذایی تنظیم میکنند را جامه عمل بپوشاند.
موضوع نداشتن الگوی کشت متناسب بارها مطرح شده و مسؤولان جهادکشاورزی مدعی هستند که الگوی کشت دارند اما ارتباطی که تشکلهای صنعت غذا باید با وزارت جهاد داشته باشند برقرار نشده است، و وزارت جهاد کشاورزی نمیداند که صنایع غذایی چه چیزی را نیاز دارد، شما برای حل این مشکل چه پیشنهادی دارید؟
زمانی که دکتر عیسی کلانتری وزیر جهادکشاورزی بود با ایشان صحبت داشتم، ایشان درک بسیار بالایی داشتند و متوجه مشکلات بودند. به ایشان گفتم ما میوهجات و سیفیجات برای صنایع تبدیلی را تضمین شده میخواهیم، دکتر کلانتری دستور دادند که جلسهای تشکیل شود و تمام مدیران شرکتهای تعاونی شهرستانها را به تهران دعوت کردند بزرگان این صنعت نیز در جلسه حضور داشتند. در طی این جلسه ما را مطمئن کردند که محصولات سیفیجات و میوهجاتی که کاشته میشود در اختیار صنعت غذا قرار داده میشود، اما متأسفانه زمانی که وقت برداشت این محصول رسید مدیران اتحادیه شهرستانها زیر بار این امر نرفته و متأسفانه اینکار اجرایی نشد.
در سایر کشورها صنعت غذا چون برای مصرف عموم مردم است و نیاز روزمره بشر است، آخرین صنعتی است که در جریانات رکود، مباحث سیاسی و… دچار بحران میشود، اما در ایران جزو اولین صنعتها بود که از روزهای ابتدایی رکود دچار مشکل شد، با توجه به طبیعت ۴ فصلی در کشور ما وجود دارد و از دیر باز گفته میشده که صنعت غذا و کشاورزی از مزیتهای ما است، چرا نیازهای مواد اولیه ما در ۳۰ سال گذشته مرتفع نشده و حتی کوچکترین مواد اولیه را نیز وارد میکنیم و سرمایهگذاری بیشتر سمت ماشینآلات صنعت غذا پیشرفته است؟
یکی از موارد موردنیاز در صنعت غذای هر کشور ماشینآلات با فناوری روز دنیا است که این فاکتور را در کشور داریم، اما از نظر اهمیت صنعت غذا در دنیا باید عرض کنم که ۴ سال پیش کنفرانسی به نام گرسنگی و غذا در ایتالیا تشکیل شده که سران کشورهای مختلفی در این کنفرانس حضور داشتند، طبق آماری که همان سال سازمان ملل از کشاورزی و صنعت غذا ارایه داد مشخص شد که یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر انسان گرسنه در جهان وجود دارند و یکی از دلایلی که تجارت جهانی را بهوجود آوردند این بود که کشورهایی که از نظر غذایی تأمین هستند بتوانند به کشورهای فقیر کمک کنند.
معاون وزارت بازرگانی روسیه در جلساتی که در این کشور تشکیل میشد پیرامون اهمیت صنایع غذایی خطاب به ما اعلام کرد که به اندازهای که در کشور شما ماکارونی تولید میشود، در کشور ما توپ و تانک و موشک و ابزارآلات جنگی ساخته میشود. اما یک روز متوجه شدیم که غذایی وجود ندارد که به سربازی که پشت موشک مینشیند بدهیم تا سرباز بتواند آن موشک را پرتاب کند و باید اول به تأمین غذای جامعه فکر میکردیم. بنابراین در این مسائل شکی نیست که دولت باید تغذیه سالم جامعه را در اولویت قرار دهد که متأسفانه اینگونه نیست.
شما سال ها عضو سندیکای کنسرو بودهاید و در اتاق بازرگانی نیز ذینفوذ هستید، ریاست کمیسیون اتاق را بهعهده داشتید و در طول این سالها با هرکدام از مدیران صنعت کنسرو که صحبت داشتهام اعلام میکنند مشکل تأمین قوطی و شیشه و… داریم، چرا برای حل این مشکلات در داخل کشور اقدامی نمیشود که نیاز به واردات از خارج کشور نداشته باشد؟
همانطور که مستحضرید در سندیکای کنسرو، تعاونی صنایع کنسرو تشکیل شده، با این هدف که نیاز به مواد اولیه این صنعت تأمین شود و تولید و اشتغالزایی بالا برود. در راستای انجام این کار از کشور ژاپن ورق حلب برای قوطی وارد کردیم. در حال حاضر هم اگر تولیدکنندهای بخواهد، میتواند از بنیاد مستضعفان ۳ کارخانه شیشهسازی، قوطیسازی و کارتنسازی را که از عاملان خوب بستهبندی صنایع غذایی هستند را با قیمت مناسبی خریداری میکند. اگر صنعت بتواند این کارخانهها را با قیمت بهتری در اختیار داشته باشد هم تولید بیشتر خواهد شد و هم بخش خصوصی در صنعت غذا تسلط بیشتری خواهد داشت.