false
مهندس محمدرضا جمشیدی
امروز، با وجود پیشرفتهای چشمگیر در بخش کشاورزی، بهدلیل افزایش جمعیت از یکسو و محدودیت منابع آبی و خاک و سایر منابع طبیعی از سوی دیگر، کمبودهای دسترسی به غذا و تغذیه اصولی همچنان بهعنوان ملموسترین شکل فقر در دنیا قابل لمس است.
نبود تعادل میان رشد روزافزون جمعیت و تولیدات کشاورزی کشورهای در حال توسعه را با چالشی جدی روبهرو ساخته و فشار روزافزون جمعیت و محدودیتهای ذخیره موادغذایی، توجه جهانی را به این مقوله جلب کرده است.
البته برخی راهکارها از جمله توجه به کشاورزی پایدار، موجب بهبود محیط زیست و استفاده بهینه از منابع موجود میشود و در تأمین نیازهای غذایی انسان و ارتقای کیفیت زندگی کشاورزان و جوامع بشری، نقش مهمی ایفا کرده و پویایی اقتصاد را به ارمغان میآورد.
امنیت غذایی در ویکیپدیا، بنابر تعریف سازمان ملل در سال ۱۹۶۸ میلادی به معنای دسترسی همه مردم به غذای کافی در تمام اوقات برای داشتنِ جسمی سالم تعریف شده و بنابراین تعریف موجود بودن غذا و دسترسی به آن و پایداری در دریافت غذا به عنوان سه رکن اساسی مطرح میشود.
از اینرو نقش بخش کشاورزی و بهخصوص کشاورزی پایدار در کشور به عنوان یکی از مظاهر تحقق امنیت غذایی، بسیار حمایتی بهنظر میرسد.
البته امنیت غذایی، تابعی از متغیرهای طبیعی، سیاسی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی است و بر این اساس، مجموعهای از عوامل نظیر سیاستگذاری بخش کشاورزی، نظام توزیع موادغذایی، منابع طبیعی کشور، الگوی مصرف و تغذیه، کاهش میزان ضایعات، هدفمندی نظام تخصیص یارانه به کالاهای اساسی، وضعیت اشتغال و توزیع درآمدها تجارت خارجی و سرانجام فرهنگ تغذیه جامعه بر آن مؤثر است.
نمیتوان امنیت غذایی را مورد تحلیل قرار داد و به مؤلفههایی نظیر رشد اقتصادی و اشتغالزایی در بخش کشاورزی، حمایت از تولیدکنندگان این بخش، ارتقای بهرهوری و راندمان آب و منابع زیربنایی و حتی خودکفایی در تولید محصولات اساسی توجهی نداشت.
به همین دلیل است که سیاستگذارانِ برنامههای کلان توسعهای کشور نیز همواره بر این نکات تأکید داشتهاند.
اگر توجه به بخش کشاورزی را زیربنای تحقق امنیت غذایی در کشور تلقی کنیم، چارهای جز هدفمندکردن و افزایش کارآیی در حمایت دولت و توجه به مخاطرهآمیز بودن فعالیتهای کشاورزی و ریسک بالای سرمایهگذاری در این بخش وجود ندارد.
امروز، بخش کشاورزی ایران از یک فقر سرمایهگذاری تاریخی بهخصوص در زیربناها رنج میبَرد. اقلیم خشک و کاهش چشمگیر سفرههای آب زیرزمینی نیز مزیدی بر علت شده است تا توسعه بخش کشاورزی همراه با اما و اگرهای بسیاری روبهرو باشد.
کمبود نزولات، پراکنش و زمان نامناسب هم با کاهش چشمگیر تولیدات دیم بخش کشاورزی توأم بوده و همه این عوامل در کنار سوءمدیریتهای تاریخی منجر به آن شده است تا سرعت مکانیزه شدن اراضی، نصب سیستمهای نوین آبیاری، سرمایهگذاری در امور زیربنایی و پیش نیاز توسعه کشاورزی متناسب با رشد جمعیت نباشد.
از اینرو امروز، بخش کشاورزی برای تأمین پایدار امنیت غذایی، نیازمند خودکفایی در محصولات اساسی و راهبردی و پایداری تولید، ارتقای بهرهوری عوامل و منابع تولید بهویژه آب و خاک، حمایت از سرمایهگذاری در ارتقای بهرهوری و صرفهجویی در مصرف آب کشاورزی است.
همانطور که در سطور گذشته بر آن تأکید شد؛ کشاورزی پایدار، سنگ بنای تحقق امنیت غذایی در هر کشور تلقی میشود و از اینرو برای نیل به این آرمان باید در سیاستگذاریهای کلان بخش کشاورزی به موارد خاصی توجه ویژه داشت.
توسعه کشت قراردادی و انعقاد قرارداد کشت با تولیدکنندگان به منظور تولید موردنیاز و تشویق به ارتقای بهرهوری، یکی از مهمترین راهکارهای ارتقای امنیت غذایی بهشمار میرود.
اجرای اصولی سیاست خرید تضمینی محصولات کشاورزی و تأمین بهموقع نقدینگی موردنیاز در راستای تشویق تولیدکنندگان از جمله اقدامات مؤثر دیگر بهشمار میرود.
اختصاص حداقل ۲۵ درصد از ارز تخصیصی واردات سالهای قبل در راستای حمایت از توسعه کشاورزی گام مؤثری در نیل به امنیت غذایی جامعه محسوب میشود.
حمایت و ترغیب کشاورزان و تولیدکنندگان محصولات اساسی از طریق شرکتهای بیمهگذار با تحتپوشش قرار دادن زمینهای کشاورزی واختصاص یارانه جهت تأمین بخشی از هزینههای تأمین کود شیمیایی و سایر نهادههای کشاورزی به عنوان دو راهکار دیگر حایز اهمیت است.
حمایت از تولید فراسرزمینی برخی محصولات اساسی نظیر دانههای روغنی، ذرت دانه، جو و… و تأمین بهموقع و کافی نهادههای پایهای تولید با اولویت تأمین کود شیمیایی اوره از محل تولید داخل، قبل از صادرات به میزان مورد نیاز و تأمین سایر کودهای شیمیایی و آفتکشها نیز بهعنوان دو راهکار دیگر مؤثر در راستای ارتقای امنیت غذایی کشور بهشمار میرود.
البته استفاده از کشاورزی دقیق و علمی، علاوه بر افزایش تولید باعث کاهش مصرف نهادهها و در نتیجه افزایش بهرهوری، کاهش آلودگی زیستمحیطی بهویژه آلودگیهای آبهای زیرزمینی را بههمراه دارد و توجه به این نوع کشاورزی هم میتواند در زمره اولویتهای سیاستگذاری در بخش کشاورزی تلقی شود.
نباید از نظر دور داشت که بررسی تجارب و روند تاریخی توسعه اقتصادی کشورها حاکی از آن است که اکثر کشورهای توسعه یافته دنیای امروز، کشاورزی را بهعنوان بخش زیربنایی توسعه اقتصادی خود برگزیدهاند و با استفاده از ظرفیتهای فراوان این بخش توانستهاند علاوه برتأمین نهادههای مناسب برای رشد سایر بخشها، به توسعه آن نیز نائل شوند.
به عبارتی، توسعه کشاورزی علاوه بر نقش کلیدی در تأمین امنیت غذایی، نقش مهمی در تأمین مواد خام و اولیه صنایع بالادستی نیز ایفا میکند که در نهایت رشد اقتصادی هر کشوری را بههمراه خواهد داشت.
true
true
http://sanatghaza.com/?p=29730
true
true