×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

آخرین اخبار

true
    امروز  پنج شنبه - ۲۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
false

گروه گزارش اقتصادسبز-یحیی امیری: تا پیش از اجرای آیین‌ افتتاحیه، جمعیت حاضر در سالن را از طریق پرده سینمایی، لاغر و نحیف دیدم،‌ حتی کمی نگران شدم، اما به فاصله چند دقیقه، همین پرده نمایش ورود سیل جمعیت را نشان داد که خوشحال شدم، تا جایی که سالن ۴۵۰ نفره اتاق ایران، حاکی از جای خالی اندکی شده بود سحر ژائله دختر یونس ژائله به عنوان قائم مقام شیرین عسل در مراسم شرکت کرده بود. وقتی برای دریافت تندیس برترین‌ها به روی سن دعوت شد وقار مدیریتی‌اش در حرکت و شادمانی زیرپوستی‌اش از این حضور و موفقیت از نظر من حادثه‌ای اجتماعی در طبقه زنان ایرانی بود مصیبت سوء پیشینه‌دارها پس از آزادی از زندان، ورود به کار است، هیچکس حاضر نمی‌شود به افراد دارای سوءپیشینه، کاری بدهد، رانده‌شدگان اجتماع، آقای نبی آمده در ایران (شاید در دنیا) با ابتکار جذب به کار افراد دارای سوءپیشینه به سلامت جامعه کمک کرده است. در واقع مرهمی بر زخم‌های زخم‌خوردگان حوادث جامعه گذاشته است
در این روزهای پرطپش تولید و پرتنش قیمت‌ها که اقتصاد ایران کمی تا قسمتی طوفانی شده، گردهم آوردن بیش از ۳۰۰ نفر (آمار ثبت ۳۰۹ نفر و آمدن گروهی در اواسط برنامه تخمین به ۳۵۰ نفر) از دست‌اندرکاران، فعالین و مدیران تولید صنایع غذایی ایران از کیش تا تبریز و از مشهد تا آمل و تهران پرترافیک در بعدازظهر یک روز بارانی، در سالن اجتماعات اتاق ایران در طبقه دهم اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران، خیابان طالقانی تهران، اگر نگوییم کاری غیرممکن که ممکن شد، دورهمی خاطره‌سازی در تاریخ جوان صنایع غذایی کشورمان بوده است.
گرمی، مهربانی، تواضع و همدلی کم‌نظیر این مراسم را می‌توان از حضور شخصیت‌های برجسته، موسفیدکرده وجوان‌های تحصیل‌کرده و پرشوری که این‌ سال‌ها در این صنعت ورود کرده‌اند بدون اغراق و لفاظی می‌توان یک حادثه در تولید و تجارت حرفه‌ای این صنعت داشت و به‌صورت گزارش نوشت. برخورد صمیمی و گرم جوان‌ها با شاهرخ ظهیری، جمشید مغازه‌ای، مجید افلاکی، مهندس علی موحد، علیرضا مروت‌پور و…. تا دکتر مهدی کریمی تفرشی که قیافه‌اش جوان‌تر از سال‌های پیش شده و نشان از مستی موفقیت در کاری پراضطراب دارد. همه و همه لحظات این مراسم را، خوش‌نشین حافظه تاریخ صنعت غذا کرده است.
کاوه زرگران، رییس کمیسیون کشاورزی و صنایع غذایی اتاق تهران که وقتی از نزدیک می‌بینم خیلی جوان‌تر از موقعیت شغلی و حرفه‌ای‌اش به نظر می‌آید، وقتی شگفت‌زدگی‌ام را بیان می‌کنم با خنده می‌گوید ۴۰ ساله‌ام درکنار شاهرخ ظهیری ۸۸ ساله که هر دو وقت شناسی قابل احترامی دارند و جزو اولین کسانی‌اند که رأس ساعت ۳ بعدازظهر حضور پررنگ‌شان احساس می‌شود. به شاهرخ ظهیری نزدیک می‌شوم دست می‌دهم و بی‌اختیار می‌گویم پروفسور ظهیری، مقاله شما را درباره سرکه سیب در این شماره اقتصاد سبز خوانده‌ام، شما چقدر معلومات جذاب حرفه‌ای دارید. چهره‌اش سرشار از تواضع و حیرت از عنوان پرفسوری می‌شود. چشمان پرسشگرش را منتظر نمی‌گذارم، می‌گویم این عنوان از من نیست از دکتر منوچهر کیا است که روزهای آغاز به کار شما را در اوایل دهه ۵۰ در تأسیس مهرام دیده است. روزگاری که جزو اولین‌ها بوده‌اید و ما در کشورمان چیزی به‌عنوان صنعت غذا نداشتیم، غذا سنتی بود، تولید مواد اولیه، پخت و بارآوری و اعمال سلیقه، همه چیز سنتی بود و تا به امروز که ۲۰۰ هزار تولیدکننده در این صنعت داریم، در تمام سال‌های این ادوار، آنچه خاموشی نگرفت، پژوهش و سواداندوزی و کسب معلومات و انتقال تجربه در این صنعت، تا همین امروز چهره پژوهشگری‌تان را حفظ کرده‌اید، همچنان شاداب و پرانرژی نفس گرم صنعت شده‌اید، به شما عنوان پدر صنایع غذایی ایران داده‌اند، حالا من به شما می‌گویم پروفسور صنعت غذا، با رعایت تمام ریزفاکتورهای کار آکادمیک و دارندگی و حفظ معلومات، شوریدگی کار علمی در حوزه صنعت غذا، مستدل شده‌اش مقاله‌ای که درباره سرکه نوشته‌اید.
شاداب و سرحال می‌شود و با لبخند ابراز رضایت و تشکر می‌کند.
مراسم پنجمین جشنواره تقدیر از برترین‌های صنایع غذایی بیش از ۳ ساعت به درازا انجامید اما در پایان مراسم، هیچ چهره‌ خسته‌ای ندیدم. این زمان را از هر دیدگاهی که در عصر اینترنت بررسی کنیم، طولانی است ولی گرمی و شور و ابراز احساسات صمیمانه (مخصوصاً‌ لحظه‌ای که یکی از دریافت‌کنندگان جوان لوح تقدیر روی سن می‌خواست دست شاهرخ ظهیری را ببوسد) رقابت در تجارت، خشک و سرد است، ولی در این جشنواره آنچه دیده و احساس نشد، حسادت‌های حرفه‌ای بود. دست زدن و تشویق‌ برندگان از طرف رقبا …. همه و همه این لحظات گرم، نشان از فرهنگ بالایی دارد که دیده شد، ثبت شد و در تاریخ ماندگار…
شاهین در اجرای پنجم
مراسم چند دقیقه (خوب دقت کنید چند دقیقه نه نیم ساعت و گاه یک ساعت معمول این قبیل‌ جشن‌ها و گردهم‌آیی‌ها) با تأخیر شروع شد. مجری شاهین جمشیدی است. مجری تمام این ۵ جشنواره «اقتصاد سبز»، مجری توانا و شناخته شده شبکه ۳ سیما، اجرای این شب او قوی‌تر از تمام اجراهای گذشته بوده است، دست‌اندرکاران این صنعت و مقام‌های پارلمان بخش خصوصی از جمله دکتر مسعود خوانساری رییس اتاق تهران را خوب می‌شناسد. در معرفی و ذکر نکاتی از موقعیت و شخصیت افراد بهتر از گذشته عمل می‌کند. شاید برای من این نکته بارزتر شده، وقتی دانستم او مهندس کشاورزی است، در جایی از صحبت‌هایش به این نکته اشاره می‌کند. طنز گفتاری دلنشینی دارد که در جشنواره‌ای این‌چنینی، بدون موسیقی، خواننده و نمایش‌های سرگرم کننده، به‌کار می‌آید. لحظه‌ای که معرفی دکتر نبی مدیرعامل صنایع غذایی آرشیا را تمام می‌کند با حیرت می‌گوید من ۵۰۰ گرم معرفی کردم شما ۳ گرم دست زدید، سالن سرشار از شور می‌شود و صدای کف زدن ممتد، حاضرین را شاداب می‌کند. در مراسم پایانی وقت عکس گرفتن جمعی تقدیرشدگان چشمش به گروه عکاس می‌افتد (۱۶ عکاس و فیلمبردار) در گوشی به من می‌گوید، این جشن صنایع غذایی است، خیارشور و تن ماهی و سس گوجه‌فرنگی، یا جشنواره جهانی فیلم و موسیقی و تئاتر…؟

توپ و تانک داریم، نان نداریم
تا پیش از اجرای آیین‌ افتتاحیه، جمعیت حاضر در سالن را از طریق پرده سینمایی، لاغر و نحیف دیدم،‌ حتی کمی نگران شدم، اما به فاصله چند دقیقه، همین پرده نمایش ورود سیل جمعیت را نشان داد که خوشحال شدم، تا جایی که سالن ۴۵۰ نفره اتاق ایران، حاکی از جای خالی اندکی شده بود و به نسبت اکثر مراسم این سال‌ها که برنامه با یک سوم یا یک چهارم ظرفیت، اجرا می‌شد، جشنوار ما پرجمعیت‌تر و موفق‌تر به‌نظرم آمد. اولین شخصیتی را که شاهین دعوت کرد پشت تریبون بیاید، مهندس شاهرخ ظهیری بود، او به راستی از چهره‌های ماندگار این صنعت است، ابراز احساسات جمعیت هم گواه این محبوبیت بود، شاهرخ ظهیری پژوهشگر خستگی‌ناپذیر است. تمام آمارها و گزارش‌های روز جهان غذا را به خاطر دارد. در بخشی از سخنانش یادآور شد جهان امروز ۱۴۰۰ میلیون انسان گرسنه دارد و این خطر کمتر از بمب اتم نیست. او گفت تا قبل از سال ۵۳ که با مهرام وارد این حوزه شدم غذای ایرانی‌ها سنتی بود، به روز پخته و خورده می‌شد. او در بخشی از صحبت‌هایش به سفرهای اتحاد جماهیر شوروی سابق اشاره کرد، در کنفرانسی که یکی از وزرای این کشور گفته بود، تمام وقت و انرژی و ثروت کشور را صرف ساخت توپ و تانک و اسلحه کردیم، یک وقت به خود آمدیم که دیدیم نان نداریم غذا نداریم و با جمعیتی گرسنه رو در ر و شده‌ایم.
سخنرانی شاهرخ ظهیری را می‌توان علمی‌ترین و تخصصی‌ترین سخنرانی درباره اهمیت صنعت غذا دانست.

قائم مقام شیرین‌عسل در صحنه
سحر ژائله دختر یونس ژائله به عنوان قائم مقام شیرین عسل در مراسم شرکت کرده بود. وقتی برای دریافت تندیس برترین‌ها به روی سن دعوت شد وقار مدیریتی‌اش در حرکت و شادمانی زیرپوستی‌اش از این حضور و موفقیت از نظر من حادثه‌ای اجتماعی در طبقه زنان ایرانی بود، این برداشتم را با دکتر منوچهر کیا اقتصاددان، که به دعوت من به این مراسم آمده بود در میان گذاشتم، دکتر کیا گفت:
جشنواره مجله شما چند دستاورد ثبت اجتماعی دارد که شاید مدیر شما هم از آن غافل نبوده است. آن، حضور زنان در این صنعت است، به طور سنتی در جامعه کسب و کار و تجارت ایرانی، پسران حضور شناخته شده‌ای داشتند.
تابلوهای مثل تجارتخانه حاج محسن و پسران، برای عامه مردم چشم آشنا و شنیدنش گوش آشنا است. آقای ژائله با ورود دخترش به این صنعت بخشی از لیاقت و شایستگی‌ زن ایرانی را عیان کرده است. این دستاورد فرخنده‌ای است، نمایانگر تکرار تاریخ، در ایران باستان زن شاهی داشته‌ایم. حالا در صنعت و تجارت و تولید چهره‌ای شناخته می‌شود که متناسب با تحولات اجتماعی قرن بیست و یکم است. غیر از خانم سحر ژائله از شیرین‌عسل، خانم توکلی مدیر بازاریابی روژین تاک، خانم قادری مدیر روابط عمومی دلپذیر و دو سه خانم دیگر هم روی سن رفته‌اند این حضور پررنگ زنان در عرصه کارهایی که مردانه شناخته می‌شد یک امر بزرگ است.

دو واقعه وقت کشی
برای مریم حق‌بیان مسؤول ستاد اجرایی پنجمین جشنواره تقدیر از برترین‌های صنایع غذایی مراسم امسال، خاطره‌سازترین واقعه تمام دوران زندگی‌اش بوده است. شور و التهاب و استرس او را هیچ‌کس دیگر نداشته است. چهره راضی و شاداب او را در آخرین لحظات مراسم همکارانش دیده‌اند. با خنده می‌گوید: خستگی لذت بخش، فقط می‌توانم بگویم که لذت از خستگی، بهترین حالت زندگی یک انسان فعال و اجتماعی است، هرکه را دیدم راضی و سپاسگزار بود. سالن بزرگ ۴۵۰ نفره اتاق ایران نزدیک به ۳۵۰ نفر شرکت‌کننده داشت. جایزه‌ بگیرها و جایزه نگیرها، هر دو به یک اندازه از این حضور راضی بودند و این برای من و همکارانم خیلی اهمیت داشت. از نظر شخصی دو واقعه مربوطه به این مراسم در تاریخ زندگی‌ام پررنگ ثبت شد. شماها با خبر نشده‌اید حالا به شما خبر می‌دهم، اول کارت دعوت ما یک اشتباه چاپی داشت، یعنی تاریخ ۹ بهمن، ۹ دی چاپ شده بود، یک پنج‌شنبه و جمعه را با همکارانم در دفتر نشستیم و ۱۰۰۰ کارت دعوت را اصلاح کردیم تا صبح شنبه به دست همه برسد. نکته دوم یکی دو ساعت قبل از مراسم تندیس‌ها را در اتومبیلم گذاشتم تا به مراسم بیاورم، در میدان توحید با یک اتومبیل پژو تصادف کردم، البته راننده پژو مقصر بود. اضطراب و نگرانی من از این‌که مبادا به موقع نرسم وصف شدنی نیست،‌ خوشبختانه راننده پژو وقتی حساسیت وقت را داشت، فوری کارت بیمه‌اش را به من داد و گفت بروید به کارتان برسید.

نانوای پرزیدنت
برای همه کارکنان مجله «اقتصاد سبز» آقای علیرضا مروت‌پور مدیرعامل نان آوران جاذبه دارد، از اولین شخصیت‌هایی بود که به مراسم آمد، از مهم‌ترین حامیان مجله ما بوده از آغاز تا به امروز. روزی که آراء رسیده را در دفتر مجله شمارش می‌کردیم از این‌که نان‌آوران در صدر قرار گرفته بود همه خوشحال بودیم. او برای پنجمین سال (پنجمین جشنواره) انتخاب شده بود و این انتخاب فرخنده‌ای بود. او در یک دورهمی و بیسکوئیت و چای‌خوری پس از مراسم گفت: ۵ سال است که بدون یک ریال هزینه جایزه گرفته‌ایم، مهندس ابره‌دری می‌گفت پرزیدنت نان ایرانی را در سالن می‌بینیم. گفتم مهندس چه عنوان جالبی دادی، تیپ مروت‌پور، به پرزیدنتی می‌خورد، مردی که با کار عاشقانه در نان‌آوران، حرفه‌ای قدیمی را به اوج رسانده است.
مهندس علی موحد، مدیرعامل شرکت آذرنوش و دبیرکل سابق کانون صنفی انجمن‌های صنایع غذایی یکی از سخنرانان این جشنواره، در بخش آغازین سخنانش از شاهرخ ظهیری به‌عنوان استاد یاد کرد. این عنوان جدید لبخندی بر لبان شاهرخ ظهیری آورد که دیدنی بود. دکتر منوچهر کیا به من گفت: قبل از ورود به سالن با خودم فکر می‌کردم یکی دو ردیف بیشتر پُر نمی‌شود، به‌خاطر بحران اقتصادی و شرایط ویژه تولید، اما وقتی سالن تقریباً پُر را دیدم و رفتاری که این مدیران با هم دارند. صمیمیت و مهربانی و عکس‌های یادگاری، مرا متوجه این نکته کرد که این حضور پررنگ فقط انجام وظیفه حرفه‌ای نیست، آقای مهندس محمدرضا جمشیدی ، دبیر جشنواره به‌‌راستی با این ابتکارش بخش مهمی از شوریدگی و عشق به کار و احترام به همکاران و پیشکسوتان را عیان کرده است.

صادرات به تهران
کاوه زرگران، رییس کمیسیون کشاورزی و صنایع غذایی اتاق تهران، مرد جوان و پرمشغله‌ای است. او را در روزهای عادی به سختی می‌شود پیدا کرد. اما در این مراسم، جزو اولین حاضرین در سالن بود و تا پایان مراسم ماندگار شد. بدون احساس خستگی، گویی خود مجری پروژه است. چهره پرتحرکی دارد و این حضور پررنگ برای خیلی‌ها موضوع بحث و گفت‌وگو بود. در بحث دورهمی درباره کاوه زرگران، دکتر لطیفی به نکته جالبی اشاره کرد:
وقتی آقای مهندس محمدرضا جمشیدی در سخنرانی‌اش با صراحت می‌گوید ما این مراسم را بدون هیچ اسپانسری هزینه کرده‌ایم و رابطه‌ای با تندیس‌فروشی نداریم، نشانه علاقه به کار است. این علاقه و عشق را همه آنها که به نوعی با این مجله در ارتباطند، چه به عنوان خواننده مجله و چه مصاحبه شونده و نویسنده مقاله و خبرساز روی دیگران هم تأثیر می‌گذارد.
یک تیم ۱۲ نفره از شرکت واندرلند کیش (تولیدکننده انواع سس، ماءالشعیر، آب‌میوه و…) به مراسم آمده بودند. مجله «اقتصاد سبز» برای این کارآفرین و صادرکننده سنگ تمام گذاشت، در بحث پیرامون فعالیت این شرکت، یکی گفت از نظر جغرافیایی، انتخاب هوشمندانه‌ای انجام گرفته، این شرکت می‌تواند از نزدیک‌ترین راه به تمام کشورهای همسایه خلیج‌فارس از تولیدات خود بفروشد و در رقابتی تنگاتنگ با تولیدکنندگان مشابه پیروز شود. یکی از اعضای تیم ۱۲ نفره گفت: برای تهران و شهرهای دیگر هم صادرات داریم، چرا می‌گویم صادرات؟ برای این‌که کیش منطقه آزاد تجاری است.

شگفتی‌آوری سحر همدان
دکتر ولی اله داودآبادی ، دبیر انجمن آب میوه سپاسگزاری صمیمانه‌ای از مجله «اقتصاد سبز» داشت. سن ایچ، تک‌دانه، شادلی از این گروه تندیس گرفتند. اما دکتر داودآبادی مرد فرهیخته‌ای است که در این صنعت خوش درخشیده، نکته جالبی را یادآور شد: جشنواره «اقتصاد سبز» ما را از آن فضای سنتی کسب و کار بازاری درآورده و هویت، علمی، ارزشی و حرفه‌ای را بروز داده است.
سحر همدان در این جشنواره جایزه نبرد، اما من به عنوان گزارشگر این مراسم می‌خواهم بهترین جایزه معنوی را به مسعود توتونچیان و همکارانش بدهم. مهدی فرجادی کارشناس روابط عمومی و محمد امین نیک مهر مسؤول تبلیغات این برند و چند نفر از همکاران دیگر از همدان به تهران آمده بودند، در کنجکاوی پیرامون این حضور، باخبر شدم یکی از عکاسان و فیلمبرداران این مراسم از سحر همدان آمده است تا تمام مراحل برگزاری جشنواره را ثبت کند. کاری حرفه‌ای از یک برند پردرخشش بیرون از مرکز تهران، دلم می‌خواست آقای توتونچیان را که حالا کمی از موهای سرش را در این صنعت سفید کرده می‌دیدم و با او گفت‌وگو می‌کردم و از ریزفاکتورهای نگرش حرفه‌ای او در این صنعت باخبر می‌شدم. تندیس نداشت، اما تندیس زیرپوستی حرفه‌ای را از آن خود کرد.
دکتر مجید افلاکی، دبیر سابق انجمن صنایع فرآورده های گوشتی تندیس گرفت و تجلیل شد، او نزدیک به ۲۰ سال در این صنعت چهره فعال و عشق به کار بود. تجلیل از او که حالا بازنشسته شده، خیلی‌ها را احساساتی کرد و اشک‌شان را درآورد، قدردانی از چهره پرتلاشی که حالا دیگر در صحنه نیست، اما جشنواره او را خوب و درخشان دیده است.

شما ۱۰۰ گرم دست نزدید؟
یادآور شدم شاهین جمشیدی مجری مراسم، امسال پخته‌تر و با تجربه‌تر از چهار جشنواره گذشته. مراسم را گرم کرده و خستگی زدوده بود. او در معرفی مهندس نبی و کار مهمش در جذب نیروی همکار سنگ تمام گذاشت. بیش از دیگران از روزمه این مرد مبتکر گفت، کارآفرین و نجات دهنده افرادی که سوءپیشینه دارند. یعنی مهم‌ترین شرط ورود به کار در برند او این است که شخص باید سوءپیشینه داشته باشد. آقای دکتر رجب اعتماد درباره کار او گفته است:
مصیبت سوء پیشینه‌دارها پس از آزادی از زندان، ورود به کار است، هیچکس حاضر نمی‌شود به افراد دارای سوءپیشینه، کاری بدهد، رانده‌شدگان اجتماع، آقای نبی آمده در ایران (شاید در دنیا) با ابتکار جذب به کار افراد دارای سوءپیشینه به سلامت جامعه کمک کرده است. در واقع مرهمی بر زخم‌های زخم‌خوردگان حوادث جامعه گذاشته است.
شاهین در معرفی او سنگ تمام گذاشت، آشکارا خودش هم احساساتی شده بود. گویی از مرام نیکوی یک فرد نزدیک به فامیل حرف می‌زند. جمعیت سالن طبق معمول دست زدند، اما شاهین با طنز گفتاری هنرمندانه‌ای با اعتراض ملیح گفت، یک کیلو رزومه دادم شما ۱۰۰ گرم دست نزدید؟ و جمعیت انفجاری دست زدند. لبخندی بر لبان همه نشست، شاهین موفق شده بود احساسات خودش را به تمام جمع منتقل کند و لحظات شاد و گوارایی برای همه شرکت‌کنندگان در جشن فراهم سازد.

اسپانسرهای معنوی
جشنواره تقدیر از برترین‌های صنایع غذایی را می‌توان سرشار از اسپانسرهای معنوی دانست و این باعث مباهات و افتخار ماست، هیچ دست‌اندرکار صنایع غذایی سراغ نداریم که چنین سخاوتمندانه از جشنواره حمایت کرده باشند، آقای مرتضوی را در تمامی جشن‌های قبلی «اقتصاد سبز» در صف اولی دیده‌ایم، اما امسال او نبود، همراه با رییس‌جمهور به سفر خارج از کشور (سوریه) رفته بود، اما حضور معنوی داشت. این دبیرکل خانه صنعت و معدن که دغدغه حرفه تولید دارد در گفت‌وگویی با ویژه‌نامه جشنواره نکته مهمی را یادآور شده است: «بزرگ‌ترین مشکل در ما دو سه ماهه اخیر این بود، که هیچ تولید کننده‌ای نمی‌تواند مدعی شود که به وضعیت پایدار رقابتی رسیده و برهمین اساس قصد برنامه‌ریزی اقتصادی داشته باشد.» آقای یونس کنعانی در کالیفرنیا تولیدکننده صنایع غذایی است، در اگروفود ۱۵ با هم آشنا شده بودیم. گفتم اینجا چه می‌کنی؟ خیلی جدی گفت آمده‌ام در جشنواره تقدیر مجله شما شرکت کنم. گفتم شوخی می‌کنی. از آمریکا آمده‌ای تهران (دردسرهای چنین سفری) برای این جشنواره؟!
توضیح داد: در دوبی کار داشتم، آنجا یکی از همکارانم که نوه آبلیموی شاداب بازار سه راه آهنگرهاست (ایشان از شما هم تشکر کردند که در گزارش‌های اگروفود یادی از آبلیموی شاداب کرده بودید) خبر داد که چنین برنامه‌ در اتاق ایران برگزار می‌شود، آمدم کنجکاوی‌ام را ارضا کنم، در شرایط اقتصادی و بحران تولید چگونه چنین جشنواره‌ای برپا می‌شود. هدف من مذاکره با چند تن از تولیدکنندگان ایرانی است.
او گفت: اینجا بهترین جایی است که همه برندها را یکجا در کنار هم می‌شود دید. اعتراف می‌کنم حضور چنین جمعیتی باور کردنی نیست، همه دوست، صمیمی و گرم، چه جایزه‌بگیرها، چه جایزه‌نگیرها.
وقتی هدف از مذاکره را پرسیدم گفت: ایرانی‌های آمریکا بدجوری نوستالوژی وطن دارند، با وجود این‌که بهترین محصولات را تولید می‌کنیم ولی آنها هرچه از ایران بیاید استقبال می‌کنند، آمده‌ام با مدیر چند برند صحبت کنم، ببینم می‌شود از آرم آنها استفاده کنیم و مشتری‌های ما خوشحال شوند که این خیارشور، مثلاً مال سحرهمدان است یا این سس دلوسه و یا دلپذیر ایران است.
البته این فکر را در سر داریم، تا ببینیم می‌شود اجرا کرد یا نه.
به شوخی گفت: برای مجله شما هم دلار آورده‌ام! حیرت مرا که دید توضیح داد: نگران نباش اشتراک ۲ شماره اقتصاد سبز را می‌خواهم با دلار پرداخت کنم.
او را به همکارم خانم شادبهر معرفی کردم تا ترتیب کارش را بدهد، اما از این ملاقات خیلی خوشحال شدم احساس کردم او هم در عالم همکاری می‌خواهد حالی به ما بدهد.

سوپراستاری به نام گلها
وقتی شاهین نام دکتر مهدی کریمی تفرشی را اعلام کرد تا برای دریافت لوح تقدیر روی استیج برود جوان کم سن و سال و محجوبی را دیدم که با شتاب روی صحنه رفت و خیلی هم جلوی دوربین عکاس‌ها، توقف نکرد. اول او را نشناختم، با وجود این‌که عکسش همین اخیراً روی جلد مجله‌مان چاپ شده بود و در تلویزیون هم چند بار دیده شده بود. ولی این جوان خوش‌تیپ به نظرم ناآشنا آمده بود، کنجکاوی کردم ببینم چه کسی به جای مدیر گلها آمده لوح گرفته، به طرفش رفتم، خودش بود، خود آقای دکتر مهدی کریمی تفرشی، حتی از روزی که به دفترش در ساختمان گلهای خلیج فارس رفته بودم و آن مصاحبه را انجام دادم، جوان‌تر و قبراق‌تر شده بود.
دکتر منوچهر کیا برای این‌که خیال مرا راحت کند در سالن پذیرایی چای و شیرینی رو به او کرد و گفت: دکتر کریمی شما از نظر فیزیک تیپ معکوس حرکت کرده‌اید، در حرفه‌ای پراسترس، به‌جای پیرشدن و چین و چروک چهره،جوان‌تر شده‌اید رازش را به ما هم بگویید، این آقای یحیی امیری گزارشگر «اقتصاد سبز» به شما لقب سوپراستار صنایع غذایی داده است…
مرد کم لبخند و جدی گلها – لحظه‌ای به وجد آمد. معلوم بود از شنیدن این حرف‌ها به وجد آمده برای اولین‌بار بلند خندید و با محبت گفت: لطف دارید، شور و هیجان کار، روی ما تأثیر مثبت گذاشته….!

پوشش خبری کم نظیر
در ساختمان اتاق ایران، در همان ساعاتی که مراسم جشنواره پنجم برگزار می‌شد جلسه‌ای در طبقه دیگر ساختمان تشکیل شده بود برای سرمایه‌گذاری در استرالیا، انتظارمان این بود که هم‌زمانی این جلسه، نفرات را تقلیل دهد، اما در نهایت شگفتی، حاضرین درمراسم ساعت آخر، فزونی گرفته بود. شور و هیجان تیم‌های خبری رادیو و تلویزیون و خبرگزاری‌ها (۳۰ سایت خبر و گزارش مراسم را کار کردند) و عکاسان بیشتر شده بود، جشنواره پنجم از منظر پوشش خبری قابل مقایسه با جشنواره‌های قبلی نبود، آخرهای مراسم وقتی شاهین از همه لوح گرفته‌ها خواسته بود روی سن بروند تا عکس یادگاری تهیه شود، سیل عکاس‌ها را دیدم، گویی این جشنواره یک مراسم هنری و سینمایی، نظیر اسکار شده است. همکارم خانم خوش‌نثار به کمکم آمد و آمار داد: آقای امیری، ۱۶ عکاس حرفه‌ای، عکس گرفته‌اند. از این ۱۶ عکاس دو نفر از مجله «اقتصاد سبز» و بقیه از خبرگزاری‌ها آمده بودند، دکتر کیا که کنارم بود گفت این یک حادثه رسانه‌ای است، جشنواره‌ای که یک مجله خصوصی و از بخش خصوصی برگزار کرده، با چنین استقبال رسانه‌ای روبه‌رو شده است.
روزهای بعد که پخش گزارش‌ها را از رادیو و تلویزیون و خبرگزاری‌ها بررسی کردیم، دیدم نظر دکتر کیا درست بود و هیچ اغراقی نشده بود.

در کنار سماور زوبین
مراسم پس از ۳ ساعت به پایان رسید و برای پذیرایی در بیرون سالن، دور ۲ سماور چای زوبین، جمع شده بودیم، زوبین و چای ارگانیک زوبین بخشی از پذیرایی را عهده‌دار شده بودند تک نان جنوب تولید کننده بیسکویت های دلاتو ، شیرین عسل ، انجمن آب های معدنی و آشامیدنی و شیرینی بی بی هم سنگ تمام گذاشته بودند.
دکتر محمدرضا سابقی در جشنواره پنجم تقدیر شده بود، او در نهایت صمیمیت و صداقت به من گفت: روزی که انتشار مجله «اقتصاد سبز» را در اختیار مهندس محمدرضا جمشیدی گذاشتم هرگز فکر نمی‌کردم چنین دستاوردی داشته باشد و نقش حرفه‌ای بودن را تا این حد مهم ندیده بودم، امتیاز این مجله روی دستمان مانده بود، دردسرها و گرفتاری‌هایش حسابی گرفتارمان کرده بود، آن روزها به هر دلیلی به مهندس جمشیدی امتیاز نشریه نمی‌دادند، او را جوانی سرشار از عشق حرفه‌ای به کار مطبوعات دیده بودم و مشتاق انتشار مجله، در واقع با واگذاری امتیاز این مجله به ایشان، خواستم دردسرهای انتشار مجله را از سر خود بردارم. حالا می‌بینم چه کار درستی انجام داده‌ام، قدردانی که امشب ایشان از من کردند و این همه قدردانی، به راستی سرفرازم کرد، دانستم چه کار درستی انجام دادم. امروز مجله «اقتصاد سبز» تریبون فعال دست‌اندرکاران صنایع غذایی ایران شده است، مجله‌ای آبرومند، حرفه‌ای و بدون حاشیه، از این‌که انتخاب درستی کرده‌ام احساس سرافرازی می‌کنم.

سخاوت در مهربانی
اگرچه اسم مجله ما «اقتصاد سبز» است، قاعدتاً کارمان باید اقتصادی باشد. اما لحظه‌ای که علیرضا مطلبی مدیرعامل شرکت واندرلند کیش روی صحنه رفت و به وقت دریافت لوح، می‌خواست دست آقای شاهرخ ظهیری را ببوسد و به این ترتیب از پدر صنایع غذایی ایران قدردانی کند، سالن سرشار از عطر عاطفه و شور احساسات شده بود، چنان معنوی و با سپاس، که با جرأت می‌توان گفت، در هیچ شب شعری، فضا چنین لطیف و شعرگونه نبوده است، به وقت تقدیر ازدکتر مجید افلاکی هم چنین بوده، به وقت دکتر محمدرضا سابقی هم چنین بوده، دست‌اندرکاران صنایع غذایی ایران در این جشنواره نشان دادند که به هیچ‌گونه خست در سخاوت ندارند، سخاوت در مهربانی، دوری از حُب و بغض و حسادت، در چنین شرایط اقتصادی، در بحران تورم، در بی‌نظمی‌ قیمت‌ها و تحمل بار سنگین گرانی‌ها، آشفتگی اقتصادی در تولید، نزدیک به ۳ ساعت و بیش از ۳۰۰ دست‌اندرکار تولید، در شغل و حرفه‌ای که حساب و کتاب سود و زیان، حرف اول را می‌زند، ۳ ساعت در کنار هم بودن، بدون احساس خستگی، در بسیاری از مراسم سخنرانی و دورهمی‌های این چنینی در فیلم و گزارش و تصویر، دیده‌ایم که سالن خیلی زود خالی می‌شود، و پایان مراسم، حاضرین به نصف و کم‌تر می‌رسد اما در این مراسم…. چنین نبود.

لذت از مهرورزی
لئو تولستوی نویسنده بزرگ «جنگ و صلح» «آنا کارنینا» در کتاب «بشر چیست» می‌نویسد: هرکس در هرکاری، چهره‌ای می‌گیرد که دوست دارد، وقتی به کسی بخششی می‌کند به ظاهر از برای خرسند کردن دیگری است اما در واقع، خرسند کردن خود است. و این چه لذت پرشکوهی است برای همه ماها که در این برنامه نقشی داشته‌ایم، از روزهایی که همکاران برای شمارش آرا و بررسی دقیق نظر خوانندگان مجله، ساعت‌ها و تا پاسی از شب گذشته، کار کرده‌ایم، ۹ نفر از کارکنان مجله، تحریریه، اداری و خدمات بیش از ۸ ساعت در این سالن و در ساختمان اتاق ایران بیا و برو داشتند و کار کردند، ولی در پایان،کسی احساس خستگی و بیکاری نداشت.
مریم حق‌بیان، دبیر اجرایی ستاد جشنواره «اقتصاد سبز» درباره آینده جشنواره به ما می‌گوید: واقعیت این است در شرایط بد اقتصادی، هزینه‌های سرباری کمرشکن است، به ۴۵ نفر لوح یادبود داده‌ایم، ۳۰ نفر تقدیر شده‌اند، بیش از ۲۰۰ ساعت وقت و انرژی روی این کار گذاشتیم، دیدید که سردبیر ما در بخشی از سخنرانی‌اش صریحاً گفته بود ما تندیس فروش نشده‌ایم و یک ریال از کسی از بابت این برنامه کمک نگرفته‌ایم، ادامه این برنامه از توان بخش خصوصی و مجله ما خارج است، تصمیم قطعی ما این بود که در چنین شرایط اقتصادی، ادامه ندهیم، ولی شدت قدردانی و ابراز محبت و احساسات دست‌اندرکاران صنعت غذا، چنان پرشکوه بوده که رفع خستگی کرده‌ایم، بیش از حق‌مان محبت دیده‌ایم، در چنین شرایط روحی، حالا نمی‌شود گفت، ادامه می‌دهیم یا نمی‌دهیم.

true
true
true
true
  1. هنگامه ، صمصامی مقدم

    ای کاش میدانستم ، ای کاش انجا بودم

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false