×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

آخرین اخبار

true
    امروز  شنبه - ۲۹ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
false

صنعت غذا: عمو سبزی فروش، یکی از معروف‌ترین و خاطره‌سازترین تصنیف‌های لاله‌زاری است …
فروش اینترنتی، سبزی‌فروشی شبانه‌روزی در ولی‌آباد تهران

گروه گزارش «اقتصادسبز»: یحیی امیری

اقتصادسبز آنلاین: عمو سبزی فروش، یکی از معروف‌ترین و خاطره‌سازترین تصنیف‌های لاله‌زاری است (البته تا قبل از انقلاب) و بر مبنای همین تصنیف، آقای اسداله شعبانی (کاسب پشت شهرداری) اوایل دهه ۳۰ برای اولین‌بار این تصنیف را چاپ کرد و با فروش خوب آن. تصنیف‌های دیگری هم چاپ کرد که اول در خیابان لاله‌زار و تئاترهای آن سرزبان‌ها افتاد و بعد در سطح تهران و شهرهای دیگر هم رفت، در این زمان‌ها که هنوز از برندهای معروف سبزان و سبزینه و… خبری نبود، لنج‌های بنادر جنوب برای تمام کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و لنج‌های شمال برای اتحاد جماهیر شوروی سبزی تازه بار می‌زدند، یکی از پرترددترین خطوط دریایی حمل سبزی ایران بود. اما سبزی در بازار کسب و کار ایران ضعیف‌ترین مشاغل بود، هنوز کسی نمی‌دانست که بنیانگذار کمپانی «سامسونگ» کارش را با سبزی‌فروشی آغاز کرد. ولی شعرای ایرانی در کَل کَل خود با دیگران می‌گفتند آقا تمام اشعار دیوان خودت را ببر به دکان «مش باقر» ببین یک دسته سبزی به تو می‌دهند!
سبزی‌فروشی از خفیف‌ترین مشاغل بود، همان کسب و کاری که از همان دوران حمل سبزی با «گاله» گونی‌های کنفی که آب را خوب جذب می‌کرد و پراکنش مرطوب خوبی داشت، به روایت جعفر شهری در کتاب ۶ جلدی «طهران قدیم» ده به یک سود داشت، یعنی اگر شما صبح می‌رفتید یک گاله بزرگ سبزی از میدان امین السلطان می‌خریدید به قیمت یک تومان (۱۰ ریال) تا ظهر نشده این یک تومان۱۰ تومان می‌شد.

کم سرمایه‌ترین کسب و کار، سبزی‌فروشی بود، البته بلدیت می‌خواست، آموزش سبزی فروشی ساده و دم‌دست بود، تمام مدت آموزش سبزی‌فروشی با یک روز کار در یک دکان و یا یک گاری دستی، یا یک الاغ نه چندان پرخرج، یک روز بیشتر طول نمی‌کشید. در همان دهه ۳۰، سبزی‌فروش‌ها به‌خاطر درآمد بالایی که داشتند اولین مشتری‌های کافه‌های ساز و ضربی لاله‌زار و شاه‌آباد شده بودند. تصنیف «عمو سبزی فروش» حالت طنز و خنده‌آوری به این شغل داده بود، ولی به چشم نمی‌آمد، سبزی ارزان‌ترین کالایی بود که مشتری پروپاقرص خودش راداشت. کلفت‌ها و نوکرهای اعیان و اشراف با صنار و یه شاهی یک زنبیل پُر سبزی به خانه می‌آوردند. چه ضرب‌المثل‌ها و شعر و طنز فکاهی بر مبنای سبزی‌فروشی ساخته شد و چه خنده‌ها بر لبان آورد.
اسفندماه گذشته، روزنامه «صبح آمل» مصاحبه‌ای مفصل و طولانی در ۲ صفحه بزرگ از خانم زهرا حسین‌زاده چاپ کرد. زنی که بعد از چند بار ورشکسته شدن شوهرش، سبزی فروشی پیشه کرد و اکنون یکی از زنان کارآفرین و پُردرآمد شهر خود شد. این بانو، از شغلی که آن همه تحقیر و ارزانی داشت یکی از پررونق‌ترین مشاغل پول‌ساز را به‌وجود آورد:
«روزی در بازار روز محموآباد، خانم ویلاداری را دیدم که درباره ماهی شکم پُر، پرسش‌های مطرح کرد من داوطلبانه برای او سبزی‌هایی که لازمه ماهی شکم‌ پُر بود فراهم کردم، او به‌زودی مشتری من شد، مشتری دیگری هم آورد، این و آن هم آمدند و مشتری من شدند. سفارش تلفنی قبول کردم، بعد پسرم آقای مهندس آمد و خط ویژه اینترنتی بین مشتریان تهرانی راه انداخت، به‌زودی ناچار شدم تعدادی کارگر بگیرم، سوله بزنم، سرویس حمل و نقل ماهی شکم پُر به تهران راه افتاد، در ۱۵ روز آخر اسفند کارها چنان رونق گرفت، که سفارش‌های یک میلیون تومانی که در روزهای اول خواب و خیال بود، حالا به چند و چندین رسید، به خانم‌های تهرانی درس هم می‌دهم، آش آبادانی به چه نوع سبزی احتیاج دارد، ماست و اسفناج، ترش تره‌، بادمجام شکم پُر و….
عمو سبزی فروش، بعله، سبزی گِل داره، بعله، درد دل داره، بعله… گزارش این شماره ما درباره سبزی است، همان کاری که کشاورزش را در آن روزها، هیچ‌وقت شاد و سرحال نمی‌دیدیم.

این میدان امین السلطان

آقای امین السلطان، وزیر اعظم مظفرالدین‌شاه و بعد محمد علیشاه، مرد باتدبیری بود، در دوران صدراعظمی‌اش با حوادث بسیاری روبه‌رو شد، از رجال استخواندار دوران قاجاریه بود، از پس مشکلات بسیاری برآمد، در ماجراجویی‌های بسیاری دست داشت، ۲ شاه به او اعتماد داشتند و از پندهای حکیمانه‌اش بهره می‌بردند. از میان صدها کاری که در دوران طولانی زمانداری‌اش انجام داد، یک کار او باعث شهرتش شد و نامش را به نیکی در خاطرات مردمان آن دوره برد، تأسیس میدان میوه و تره‌بار معروف امین‌السلطان، او بود که دستور داد برای جمع و جور کردن لات و لوت‌ها و لش لوش‌های بخشی از تهران و سرکار گذاشتن و سرگرم کردنشان، میدان میوه و تره‌بار در زمین‌های اطراف میدان شوش تأسیس شود، این میدان محل کار و پول درآوردن، تمامی لات و لوت‌ها شد، میدان سبزی امین‌السلطان به‌زودی گسترش پیدا کرد و میدان میوه و تره‌بار تهران شد، نه تنها تهران، به‌زودی بزرگ‌ترین مرکز خرید و فروش میوه و سبزی ایران شده و لات و لوت‌ها تبدیل به بارفروش‌های مهم و معتبر و تجار و سرمایه‌داری و از مراکز مهم گردش پول گردید، لات و لوت‌ها به‌تدریج تبدیل به تاجرهای پول در بیار و صاحب اسم و شهرت شدند.

صف ارابه‌ها به سوی شوش

از خاطرات فراموش ناشدنی نگارنده درباره تهران، مربوط به یک سفر ناگهانی به سوی شاه عبدالعظیم است، آن روز بعد از اذان صبح، پدرم که می‌خواست به شاه عبدالعظیم برود مرا هم همراه خود کرد «یحیی، تو هم با من بیا» گرچه خواب آلود بودم اما به محض سوار شدن ماشین‌های خطی شوش – شاه عبدالعظیم، خواب از سرم رفت، ماشین خطی ظرفیتش تکمیل نشد، ناچار سوار درشکه‌ای شدیم که بعد از جابه‌جایی چند مسافر کشتارگاه وارد خط شوش شد، هوا هنوز روشن نشده بود درشکه‌ها به وسط‌های راه که رسید سروصدای زنگوله شترها و قاطرهای ارابه به گوش رسید، اما قبل از آن بوی خوش سبزی تمام شامه‌ام را پر کرده بود، در کنار خط سیر ما به‌سوی شاه عبدالعظیم، ارابه‌های بار سبزی بود که از شهرری به‌سوی میدان شوش در حرکت بودند، صف ارابه‌ها، دو و سه‌تاشون بارشان سبزی بود، سبزی خوردن، سبزی آش، سبزی پلو، این بارها به میدان امین السلطان می‌رفت، عطر سبزی‌ها و موسیقی زنگوله‌ها، حال خوش و کیفی به من داده بود که همین حالا وقت نوشتن این گزارش در شامه‌ام حس می‌کنم، بعدها روزی پدرم مرا برای خرید به این میدان برد که در دل شب، لامپ‌ها روشن و جوش و خروش برای خرید و فروش سبزی جهت دکان‌های سطح شهر تهران به‌وجود می‌آمد.

قیمت‌ها در اول وقت و آخر وقت

سبزی فروشی از مشاغل نیمه وقت است، در همین میدان امین‌السلطان که صدراعظم برای جمع و جور کردن لات و لوت‌های بیکاره فراهم کرده بود. یکی از دلایل سروسامان گرفتن این اراذل و اوباش، وقت کم کسب و کار بود، کار میدان از ۴ یا ۵ صبح شروع و حداکثر تا ساعت ۱۱ و ۱۲ ظهر تمام می‌شد، حجره‌داران و بنگاه‌داران در طول همین ۶-۵ ساعت باید هرچه بار داشتند می‌فروختند. سبزی از جمله کالاهایی بود که روز بعد نداشت، قیمت‌ها اول صبح یک رقم و نزدیک‌های ظهر یک رقم دیگر می‌شد، اول وقت، وقت خرید مغازه‌دارهای شمال شهر بود که مشتری جنس تازه و مرغوب بودند، قیمت بالا و به‌تدریج، یعنی نزدیکی‌های ظهر کار به مفت‌فروشی می‌کشید، در میان مشتری‌های نزدیک به ظهر خانواده‌های مقتصد خرید می‌کردند، آن‌ها که با یک تومان یک «گاله» سبزی می‌خریدند و بین خود و فامیل یا همسایه‌ها تُخس می‌کردند، (این روش کم و بیش شبیه همان دوران هنوز هم وجود دارد)، حالا هم در میدان بزرگ میوه و تره‌بار جاده ساوه، اول وقت مغازه‌داران سطح شهر خرید می‌کنند، اگر کار به بعدازظهر بکشد، غرفه‌داران میادین میوه و تره‌بار شهرداری خرید می‌کنند، سبزی از معدود کالاهایی است که مدت زمان فروش در آن نقش اساسی دارد، نه تنها در میادین، بلکه در مغازه‌ها هم، سبزی فروش‌ها، فروش اول وقت و آخر وقت دارند، آخر وقت قیمت‌ها به نصف و ثلث کاهش پیدا می‌کند.

پرسودترین کسب و کار
سبزی‌فروشی از جمله مشاغلی است که چه دیروز و چه امروز، بسیار پرسود بوده است آنچه که در کتاب جعفر شهری و تهران قدیم اشاره شده سود ۱۰ برای فروش به نسبت خرید است. استدلال این است که سبزی دورریز دارد، کالایی فسادپذیر و سریع‌الفساد است، وقتی عنوان سبزی در فروش می‌آید سبزی تازه است، هنوز هم قیمت اول وقت گاه چند برابر قیمت آخر وقت می‌شود، هنوز هم حتی در میدان بزرگ قیمت سبزی از ساعت ۸ صبح رو به شکستن می‌رود، به‌همین دلیل غرفه‌داران میادین شهرداری، مشتری آخر وقت میدان بزرگ هستند، حتی دست‌فروش‌هایی که سبزی پاک کرده و دسته شده در محله‌های شهر می‌فروشند، ته بار را چکی می‌فروشند، سبزی‌فروشی‌های پاک کرده و دسته‌ای اطراف میادین شهرداری هم وقت غروب آفتاب نصف قیمت و در دکان‌های سبزی فروشی، تله‌ای هم فروشنده در گرانی‌های امسال (۱۴۰۱) سبزی دسته‌ای از ۲۵۰۰ به ۳ هزارتومان افزایش پیدا کرده، این سبزی دسته‌ای که پخش خاص دارد، با قیمت ۱۰۰۰ تومان به دست فروش‌ها می‌دهند قیمت از ۱۰۰۰ به ۳۰۰۰ می‌رسد اگر سبزی‌فروش تا ظهر بتواند با همین قیمت بفروشد به سود کلانی می‌رسد ولی اگر بار بماند و کار خرده‌فروشی به غروب بکشد، قیمت گاه، حتی به همان ۱۰۰۰ تومان می‌رسد، و سود فروشنده از همان فروش‌‌های اول صبح تأمین می‌شود. فروشنده ناشی و بی‌ابتکار گاه ممکن است با ضرر و زیان هم روبه‌رو شود.


کارآفرینی طبقه‌بندی شده

در دو سه دهه اخیر، چند تحول در کار سبزی‌فروشی به‌وجود آمد. اول و مهم‌ترین آن ورود به صنایع غذایی است، کارخانه‌های مدرن سبزی خشک‌کنی و بسته‌بندی به شغل فقیرترین بخش کشاورزی رونق دادند، یکی دیگر از تحولاتی که در کار سبزی به‌وجود آمد. خردکردن سبزی است. تقریباً در تمام محله‌های شهر، یک یا دو گاه تا ۳ مغازه سبزی خردکنی، وجود دارد که همه شان پرمشتری هستند، این سبزی خردکن‌ها سبدهای جور سبزی را از سبزی پاک‌کُن‌ها می‌گیرند و بسته به سفارش مشتری در مقدار و وزن در ماشین‌های ساده سبزی خردکنی خرد کرده و کیلویی به‌دست خریدارها می‌دهند، می‌توان گفت هیچ کالای کشاورزی به اندازه سبزی کار طبقه‌بندی شده ندارد، کشاورز سبزی‌هایش را بار می‌زند و به میدانی‌ها می‌فروشد، میدانی‌ها به گروهی که کارشان پاک کردن و شستن سبزی است می‌دهند، اینها سبزی پاک کرده و شسته شده را به دکان‌های سبزی خُردکنی می‌دهند. در صنایع بسته‌بندی، سبزی‌ها در استخرهای بزرگ و بهداشتی شسته می‌شود، قبلاً این سبزی‌ها به وسیله نیروی انسانی ماهر و مامور باتجربه پاک می‌شود بعد به قسمت سبزی خشک‌کنی می‌رود، پس از آن بسته‌بندی می‌شود و در ابعاد مختلف، مثلاً نعناع خشک، از ۲۵ گرم شروع و به یک کیلو می‌رسد، با ورود صنایع غذایی به کار سبزی، کشاورزان سبزی‌کار، حال و روز بهتری پیدا کردند، از فقر مطلق درآمدند.

گیاهخواری انسان
در زندگی ماشینی امروز، نیاز به سبزی خوردن در تمام سطوح احساس می‌شود، از یک قرن پیش، طبقه‌ای به‌عنوان گیاهخوار پدید آمدند، این طبقه فروشگاه و رستوران‌های مخصوص دارند، مثلاً رستوران گیاهی پارک هنرمندان یکی از پرمشتری‌ترین و معروف‌ترین رستوران‌های گیاهخوارها شده است. گیاهخواران از یکی دو قرن پیش با صنعتی‌شدن و ماشینی‌شدن زندگی‌ها، رو به فزونی گذاشتند. گیاهخواران یا عاشقان سینه چاک سبزی، بر این باورند که انسان‌های اولیه با گیاهخواری به زندگی خود تداوم بخشیدند، پرهیز از گوشتخواری دارند، حتی افراطی‌های آن از کنار مغازه قصابی رد نمی‌شوند. با دیدن لاشه‌های گوشت حیواناتی مثل گوسفند و گاو، حالشان بد می‌شود. علم پزشکی هم سبزی خواری را برای سلامتی بدن انسان لازم می‌داند، اکثر پزشکان تغذیه، دستور غذاهای گیاهخواری به مریض‌ها می‌دهند، این دو گروه که در قرن بیست و یکم به وفور در زندگی اجتماعی انسان ورود کرده‌اند به فقیرترین بخش کشاورزی شکوفایی اقتصادی دادند، در کشاورزی، سبزی‌کارها، همیشه از فقیرترین بودند مگر در ۵-۴ دهه اخیر، که سبزی قیمت پیدا کرد، مردم، افزایش ۱۰۰ درصدی و ۲۰۰ درصدی قیمت سبزی‌خوردن را به نسبت مقایسه با دیگر موادغذایی، به خوبی پذیرا شده‌اند، به‌همین نسبت کشاورز سبزی‌‌کار حال و روز اقتصادی بهتری پیدا کرده است. اگر سبزی‌کار از مدیریت و زمان‌بندی چین و فروش آگاه باشد، پردرآمدترین است.

بدترین سبزی فروش‌های تهران

۷ صبح جمعه نوزدهم فروردین‌ماه در عطاری بزرگ حاج صفری، ورودی بازار حضرتی، پسر حاج صفری که می‌داند من گزارشگر مجله «اقتصادسبز» هستم پیرمردی راکه در کنار پیشخوان مغازه جلوی گونی بزرگ نعنا خشک ایستاده به من معرفی می‌کند: آقای امیری، این آقای حاجی ایوب سبزیکاران را که می‌بینی، بهترین سبزی‌فروش تهران بوده، پدرش سبزی‌کار بوده، یک زمانی تمام نعناخشک مغازه‌ ما را ایشان می‌آورده … از این پیش‌آمد تصادفی به شدت هیجان زده می‌شوم، دو سه هفته‌ای است که در حال تهیه گزارش این شماره «اقتصادسبز» که درباره سبزی است مشغول بوده‌ام و ذهنم در اطراف این سوژه است. از آشنایی با این پیرمرد تمیز، خوش‌پوش که کلاه شاپو به سر دارد خوشحال می‌شوم، حاج آقا سبزیکاران بدون این‌که پرسشی مطرح کرده باشم، گویی آنچه در ذهن من می‌گذشت آگاه باشد، خودش سرحرف را باز کرد: بدسلیقه‌ترین سبزی‌ فروش‌های تهران، این غرفه‌داران سبزی میادین میوه و تره‌بار شهرداری تهران هستند. آدم‌هایی بی‌ذوق، نابلد، کج سلیقه، بند بسته‌های بزرگ پلاسیده سبزی را با گزک باز می‌‌کنند، گویی دارند آشغال می‌فروشند، سبزی فروشی بلدیت می‌خواهد، مغازه باید تمیز باشد، سبزی‌ها باید آب گرفته و براق و چشمک‌زن باشند، قرمزی تربچه و سفیدی پیازچه و سبزینگی ریحون باید خوش‌رنگ و هماهنگ باشد، سبزی‌فروش باید خوش‌اخلاق و با حوصله و با لبخند باشد. مشتری هرچه خواست آن را بردارد و در کفه ترازو بگذارد.


اولین سبزی‌فروش دسته‌ای تهران

او می‌گوید: دکان‌های سبزی‌فروشی مثل یک تابلو نقاشی، سبزی‌ها در طبقات منبر مغازه چیده می‌شد، تره و تربچه و پیازچه و نعنا و ریحون و … همه شاداب و سرحال، یک زنبیل سبزی می‌دادم دست مشتری یک قران، من اولین سبزی‌فروش دسته‌ای تهران بودم، سبزی کشمنی نبود، من در سال ۱۳۳۸ برای اولین‌بار سبزی تر و تمیز را دسته‌ای در سینی می‌چیدم و می‌فروختم، اولین‌بار سبزی دسته‌ای را غروب‌های ماه مبارک رمضان، چلوی مسجد لرزاده (نمی‌دانی کجاست؟) خیابان شهناز نرسیده به میدان خراسان. بعد از نماز جماعت، روزه‌دارها در عرض چند دقیقه تمام سبزی‌ها را می‌خریدند، ۵ دسته، ۶ دسته، ۳ دسته، دو دسته، تمام می‌شد. پسرعمومی من که از این فروش خوشش آمده بود، همین کار را جلوی مسجد شاه خیابان بوذرجمهری راه انداخت، من روزی ۱۰۰ دسته و ایشان روزی ۵۰۰ دسته سبزی می‌فروخت.
دیگران هم یاد گرفتند، در نارمک، در تهران‌نو، در امیریه، در سرچشمه و پامنار، سبزی دسته‌ای فروشی کارپررونقی شد. دورریز آخر بازار نداشتیم، چون از قبل دورریزها را دور ریخته بودیم، این سبزی‌فروشی‌های میادین به مشتری بی‌احترامی می‌کنند، به خاطر این‌که قیمت سبزی در میادین نصف و یا کمتر از مغازه‌دارهاست و مشتری به خاطر ارزانی در میدان خرید می‌کند نباید مغبون شود، همه این غرفه‌دارها، آخر وقت یک خروار دورریز دارند. خُب نامسلمون از اول خودت دورریزها را دور بریز، سبزی تمیز و پاکیزه دست مشتری بده، اگر این غرفه‌دارها کاربلد باشند، بهترین فروش و بیشترین منفعت را می‌برند، اگر حرف را گوش کنند، یعنی چه سبزی را با یک خروار گِل دست مشتری می‌دهند.


سبزی گندیده را نباید فروخت

حاج آقا سبزیکاران خوش صحبت است، انگار دارد به ده‌ها پرسش من پاسخ می‌گوید، بدون آنکه خود بداند، معلومات دارد و به رایگان در اختیار من قرار می‌دهد:
همه می‌گویند سبزی فروشی شغل فقیرانه است، برای این‌که سرمایه زیادی نمی‌خواهد، هرچه صبح بیاوری در مغازه شب پول می‌شود، اگر بلد باشی، اگر کارت را دوست داشته باشی، دیروز سبزی دسته‌ای خریدم، به قیمت دسته‌ای دو هزارتومان، سبزی دسته‌ای فروش‌ها، ۴ یا ۵ دست می‌گردد، اول عمده خرها، دوم سبزی پاک‌کن‌ها و دسته‌ای ساز، سوم بخشی که سبزی را در سطح شهر تهران به دست فروش‌ها می‌فروشند و بالاخره خود دست‌فروش‌ها که ۵ دسته، ۶ دسته را برای مشتری داخل کیسه نایلونی می‌گذارند. حالا مثل قدیم‌ها نیست. سبزی ۲۰۰ تومنی بعد از چند دست گشتن به دسته‌ای ۲ هزارتومن دست مشتری می‌دهند. همان
۱۰ برابر شدن قیمت‌ها، بازار تجریش از قدیم سبزی فروشی‌های باسلیقه و تمیز کار داشت. آنها اولین مغازه‌دارانی بودند که سبزی‌ها را کشمنی کردند، ترازو گذاشتند و کیلویی ‌فروختند حالا هم که دسته‌ای می‌فروشند، من ثابت کردم سبزی فروش شغل فقیرانه نیست، با سبزی فروشی خانه خریدم، بچه‌هایم را بزرگ کردم، ماشین خریدم، دخترهایم را با جهیزیه خوب شوهر دادم، برای این‌که کارم را بلد بودم. تو لاله‌زار برای سبزی‌فروش‌ها تصنیف درست کردند، شوخی و خنده، برای این‌که شغل سرحال و خوش‌ آب و رنگی است، هیچ وقت سبزی گندیده دست مشتری ندادم مثل این غرفه‌دارهای بازار میوه و تره‌بار، دکان سبزی‌فروشی‌ شاداب بود، چراغ زنبوری و حالا هم لامپ مهتابی ۵۰۰، بوی عطر سبزی‌ها مشتری را سرحال می‌آورد.
می‌خواهم با موبایلم چند عکس از او بگیرم، محترمانه مخالفت می‌کند، علتش را می‌پرسم، آقای سبزیکاران می‌گوید: پسرم رییس بیمارستان است، جراح است، من با پول سبزی‌فروشی او را به اینجا رساندم، می‌ترسم خوشش نیاید، آقای دکتر رییس بیمارستان، پسر سبزی‌فروش بوده است.

صادرات جهانی ۵٫۸۷۸٫۵۸۷٫۰۰۰ دلار

سبزی خشک بسته‌بندی از اقلام پرمشتری و پرمصرف صنایع غذایی است و از اقلام صادراتی مهم و رقم بالا، میزان صادرات سبزی خشک شده در سال ۲۰۱۸ به ۵ میلیارد و ۸۷۸ میلیون و ۵۸۷ هزار دلار رسید، (در سال ۲۰۱۹ از ۶٫۶ میلیارد رد شده) چین با درآمد ۳٫۲۳ میلیاردی ردیف اول و بعد ازآن، آمریکا با ۲۲۱ میلیون، آلمان ۱۹۲ میلیون، هند ۱۵۳ میلیون و هلند ۱۵۰ میلیون، صادرات سبزی خشک درجه یک ایران به کشورهایی مانند روسیه و کانادا و… تمامی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس رواج دارد. پوشش صادرات سبزی خشک ایران تا شعاع ۴ هزار کیلومتری و در ۴۰ الی ۵۰ کشور جهان رواج دارد. شاید شما هم مثل ما (گروه گزارش) فکر می‌کنید مرکز کشت و برداشت سبزی ایران مازندران و گیلان است، البته مازندران در تولید سبزی برای تازه‌خورها نقش مهم دارد ولی به گفته آقای محمدقاسمی‌نژاد، مدیر صادرات شرکت توسعه کشت ذرت ایران، خوزستان با تولید حدود ۱۷٫۵ میلیون تن محصولات کشاورزی از جمله سبزیجات، قطب اول تولیدات است، شمال خوزستان با صادرات ۳۰۰ هزار تن سبزی به رقم ۴۲۰ میلیون دلاری درآمد دست یافته است. صادرات سبزی تازه و خشک ایران به روسیه و عراق و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس سابقه‌ای دیرینه دارد، ولی مدیران خوش‌فکر صنایع غذایی ایران، با ورود ماشین‌آلات مدرن و بسته‌بندی مدرن و شیک و خوش‌نقش و نگار هنری، اکنون به برخی از کشورهای اروپایی هم صادرات دارند. سبزی‌های مورد استفاده در آش و سوپ و خوراک سبزی، و دلمه‌‌ها به خاطر عطر و طعم خاص سبزی ایرانی، پرطرفدار است و در یکی دو دهه اخیر، همواره، رشد مثبت داشته است.

۱۲ هزار سال پیش از تولد مسیح
صادرات سبزی ایران به ۳ صورت، تازه، خشک و منجمد در یکی دو دهه اخیر همواره رشد مثبت داشته است، شیوه سبزی خشک کردن در گذشته فصلی و سنتی بود، هنوز هم کم نیستند خانواده‌های ایرانی که به روش سنتی سبزی خشک می‌کنند. همین روزهای نگارش این گزارش، میز ناهارخوری خانه بسیاری از ایرانی‌ها، نعنای بهاره روی روزنامه پهن شده و کدبانوها در حال تأمین نعنای خشک برای ماست و خیار زمستان آینده هستند. سبزی خشک‌کنی قدمتی دیرینه دارد، تاریخ می‌گوید از ۱۲ هزار سال قبل از میلاد مسیح در خاورمیانه، اروپا و آسیا کار سبزی خشک‌کنی به شیوه ابتدایی رواج داشته است. بشر در گذشته‌ای نه چندان دور، فقط می‌توانست در بهار و تابستان از سبزی تازه استفاده کند، اما به کمک و یاری تکنولوژی، ساخت گلخانه‌های بزرگ، در تمام فصول سال سبزی تازه در بازار و میادین به وفور یافت می‌شود. ضایعات سبزی گلخانه‌ای بسیار کم است. اکنون در تمام فصول سال سبزی منجمد در یخچال فروشگاه‌های زنجیره‌ای یافت می‌شود، تأمین کنندگان اروپایی، در سال ۲۰۱۹ بالاترین رقم فروش سبزی منجمد به ارزش ۳٫۵ میلیارد دلار داشته‌اند و رقم ۵۳٫۵ درصد از کل معاملات جهانی را ثبت کرده‌اند. بعد از اروپا، آسیایی‌ها با ۲٫۴۴ درصد و آمریکای شمالی با ۱۳٫۹ درصد از صادرات سبزی منجمد به رتبه و مقام رسیده‌اند. مازندران یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان سبزی‌جات است، وفور بیش از حد و تردد توریست‌های داخلی، این رقم تولید را بیشتر در بخش تازه‌خوری متوقف کرده است. سبزی تازه در بسته‌بندی چاق‌تر از تهران، دسته‌ای ۵۰۰۰ تومان است.

سبزی‌فروش‌های شبانه‌روزی
معمولاً شغل‌ها به‌دلیل درآمدهای بالا، شاخص می‌شوند، هرچند در گذشته‌های نه چندان دور، سبزی‌کاری و سبزی‌فروشی از مشاغل فقیر بود. و اصولاً سبزی قیمتی نداشت، اما تکنولوژی و فروش اینترنتی سبزی را به خاطر حاشیه درآمدهایی که دارد در ردیف کسب و کارهای مهم و بادرآمد بالا قرار داده است. یکی از کمتر دیده شده‌ترین این مشاغل، سبزی‌خردکُن‌ها، هستند بعضی‌هایشان علاوه بر ماشین‌خردکردن، وان‌های شستشو هم دارند، برای تازه‌خورهای خوش‌سلیقه خیلی مهم است تازه‌خوری کردن، مغازه‌هایی که وان شستشو و کارگر ماهر سبزی پاک‌کنی دارند، فروش بهتری دارند و سود بیشتری گیرشان می‌آید. در ولی‌آباد تهران خیابان سلمان فارسی عمو سبزی فروش‌هایی هستند که شبانه‌روزی کار می‌کنند، سفارش اینترنتی می‌گیرند و با پیک‌هایی که دارند، سفارش‌ها را به تمام گوشه و کنار شهر می‌برند و تحویل می‌دهند، یعنی خانواده‌ای که آخرهای شب تصمیم می‌گیرند فردا ناهار، قورمه‌سبزی، یا کوکوی سبزی و… بخورند به این عمو سبزی فروش ولی‌آبادی، با اینترنت سفارش می‌دهند، صبح که از خواب بیدار شدند پیک سبزی سفارش شده را آورده و کدبانو می‌تواند در مطبخ، غذای مورد علاقه‌اش را بپزد و بسازد. نکته آخر که برگرفته از حرف‌های حاج آقا سبزیکاران است، اخلاق خوب و حوصله سبزی‌فروشی است، او تأکید داشت سبزی فروش باید اخلاق خوب داشته باشد، یعنی مشتری وقتی می‌گویداین را بده و آن را نده، ابرو خم نکند، لبخند بزند و مثل قدیمی‌ها، آواز هم بخواند. #

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false