×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

آخرین اخبار

true
    امروز  دوشنبه - ۲۴ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
false

گروه گزارش «اقتصاد سبز»: یحیی امیری عکس‌ها‌: اقتصاد سبز/ شکوفه خوش نثار

اقتصادسبز آنلاین: اولین شماره «اقتصاد سبز» در ۶۴ صفحه با ۸ صفحه آگهی رنگی و به قیمت ۴۰۰۰ تومان در تاریخ اول اردیبهشت سال ۱۳۹۰ منتشر شد. نه دفتری مستقل داشتیم، نه کادر تحریریه اختصاصی، اما متشخص و کاملاً حرفه‌ای. حالا به شماره صدم رسیده‌ایم. یک شماره رُند، ۳ رقمی شده‌ایم. اگر نخواهیم اغراق کنیم که در محافل صنایع غذایی مهم دنیا ما را می‌شناسند ولی می‌توانیم با غرور بگوییم مدیران تقریباً اکثر برندهای مهم این صنعت در ایران ما را می‌بینند و از آنچه هدف گرفته‌ایم و می‌کوشیم که به آن برسیم، باخبرند.
مجله را می‌بینند، مصاحبه‌ها را می‌خوانند. حالا مشترکین خارج از کشور هم داریم، چه ایرانی و چه اروپایی و آمریکایی، برای آگاهی از حال و روز صنایع غذایی ایران، این مجله را ورق می‌زنند. دکتر منوچهر کیا می‌گوید: «میشل، طراح فرانسوی است، او هرچند وقت یکبار، «اقتصاد سبز» را از من می‌خواهد، به او گفتم تو که فارسی زبان نیستی، این مجله به چه دردت می‌خورد؟ گفت «ورق می‌زنم، آگهی‌ها را با دقّت می‌بینم تا حال و هوای صنایع غذایی ایران را که در خاورمیانه از شهرت و اعتبار زیادی برخوردار شده است به دستم بیاید.»
از مهندس محمدرضا جمشیدی سردبیرمان پرسیدم: شما با کدام انرژی و چه چشم‌اندازی بدون دفتر و بدون کادر تحریریه حرفه‌ای وارد این عرصه شده‌اید؟ از کجا شروع کرده و به موقعیت امروز رسیده‌اید؟ گفت: «انرژی را از عشق به این حرفه گرفتم، پدرم همیشه می‌گفت یک سپور موفق از یک نخست‌وزیر ناموفق مهمتر است، او اعتقاد داشت اگر کسی حرفه‌اش را دوست داشته باشد و به آن عشق بورزد و بکوشد همواره در صف اول حضور داشته باشد. حتماً به آنچه بخواهد می‌رسد.»
او توضیح داد: «اگرچه شماره اول که بدون تشکیلات خاص، به‌صورتی که امروز داریم. شروع کردم ولی با پشتوانه، تجربه کار حرفه‌ای در روزنامه‌های اقتصادی مهمی مثل ابرار اقتصادی دو دهه پیش و کمی بعدتر روزنامه آسیا و اقتصاد پویا، را داشتم و تجربه سردبیری یکی دو ساله هفته‌نامه «دنیای سبز» و این تجربه در مدیریت اقتصادی یک مجله تخصصی خیلی مفید واقع شد تا آهسته و سنجیده قدم برداریم و کیفیت را فدای سود و سرعت نکنیم.»
او درباره چگونگی ورود به صنعت غذا می‌گوید:
پدرم گرچه یک نویسنده و روزنامه‌نگار ادبیاتی است، اما در کارنامه حرفه‌اش سردبیری ماهنامه «بهکام» را هم دارد، در دوران دبیرستان بودم که او برای گذران امور یکی دو سالی سردبیر مجله «بهکام» شده بود، یکی از سرگرمی‌های من در آن دوران، رفتن به اتاق کار پدر و کنجکاوی در کارهای مربوط به مجله «بهکام» بود. به باورم مجله تخصصی صنعت غذا باید شاد و رنگی باشد، مجله «بهکام» خیلی جدی و عبوس بود.

چهار چهره ای که در پدید آمدن مجله اقتصاد سبز نقش داشتند

 

مدیر اقتصاد سبز می‌گوید‌: شادروان شاهرخ ظهیری یکی از مشوقین معنوی من در انتشار مجله اقتصاد سبز بود، همواره می گفت من به این مجله فاخر که تریبون صمیمی صنعتی است که به آن عشق می ورزم به خود می بالم .
آقای ظهیری در بخشی از گزارشی که در شماره ۶۲ در ارتباط با مراسم برترین‌های صنایع غذایی چاپ شده، گفته است: «سال ۴۵ که وارد این کار شدیم، حرفه ما بدنام بود. مردم فکر می‌کردند آت و آشغال‌های کشاورزی و میو‌ه‌های پای درخت و از انتفاع افتاده به کارخانه می‌رود و رنگ و لعاب می‌گیرد» حاضران در سالن چندبار برای او دست زدند.

یک صفحه اختصاصی

مدیر و سردبیر «اقتصاد سبز» درباره چگونگی ورود به مطبوعات می‌گوید:

بعد از پایان دانشگاه و فارغ‌التحصیل شدن در رشته مهندسی کشاورزی گرایش ژنتیک گیاهی و پایان خدمت سربازی، پدرم که در آن سال‌‌ها مدیر تحریریه روزنامه ابرار اقتصادی بود از من خواست که در بخش کشاورزی و صنایع غذایی کار خبری و گزارش انجام بدهم. خوب یادم هست که آن سال‌ها کسی باور نداشت که می‌توان درحوزه کشاورزی و صنایع غذایی صفحه اختصاصی در روزنامه داشت. به طور کلی در مطبوعات قبل از انقلاب، مطالب بخش کشاورزی و صنایع غذایی در روزنامه‌ها جایی نداشت، اما باورم این بود که این صنعت درکشورمان عرض اندام کرده و رو به ترقی است. در میان ناباوری زعمای روزنامه، پس از مدتی کار خبری در حوزه کشاورزی و صنایع غذایی، صفحه اختصاصی را (با وجود بعضی مخالفت‌ها) دایر کردیم، به زودی این صفحه مخاطبین خود را یافت، مدیران هوشمند صنایع غذایی از این‌که در یک روزنامه پرتیراژ صنعت غذا خوب دیده می‌شود همکاری می‌کردند. به‌زودی این صفحه از ارکان مهم روزنامه شد و جای خودش را باز کرد، در روزنامه «آسیا» این بخش قد کشیده و مطرح شده بود، در روزنامه «اقتصاد پویا» که مدیر تحریریه شده بودم فکر انتشار یک مجله شاداب صنایع غذایی در من قوت گرفت. حالا در این حوزه، خبرنگار، نویسنده، گزارشگر و تحلیلگرها هم ورود پیدا کردند. از استقبالی که از این بخش روزنامه شده بود انرژی گرفتم. شاید اولین روزنامه‌نگاری بودم که متوجه شدم در صنعت غذا مدیران هوشمند و عاشقی وجود دارند که نگاه مینیاتوری به حرفه‌شان دارند. کوشیدم جامعه را با ارزش‌های فوق‌العاده کار عاشقانه این شخصیت‌ها آشنا کنم. الگوی من شاهرخ ظهیری بود، او با وجود این‌که برند مهرام را از دست داده بود، اما حضور پرانرژی و عاشقانه‌اش را در این صنعت حفظ کرده بود. به‌جای این‌که با تکیه به ثروتی که اندوخته بود برود گوشه‌ای از دنیا و تفریح و استراحت کند، برای تعالی این صنعت و نمایان کردن ارزش‌های دست‌اندرکاران حضورش را پررنگ کرده بود، یعنی تفریح و عشقش شده بود حضور در صف همکاران. تمام لذت او از زندگی که تا پایان عمرش حفظ کرده بود همکاری با همه دست‌اندرکاران این صنعت بود، با آگاهی از این عشق و علاقه، و هماهنگ بودن میل درونی خودم، انتشار یک مجله مستقل در من قوت گرفت، تقاضای امتیاز کردم، به من ندادند، ولی ناامید نشدم، به‌خصوص که متوجه شدم گروهی از همین عاشقان صنعت غذا به کارم توجه دارند. بالاخره آقای دکتر محمدرضا سابقی که مرا کوشا در این راه دیده بود و خبر داشت که امتیاز انتشار چنین مجله‌ای را نمی‌دهند. امتیاز مجله‌اش را بدون هیچ چشم داشتی به من واگذار کرد.

باید قدردان بود

مهندس محمدرضا جمشیدی بارها از همکاری و هم یاری چند تن از مدیران این صنعت قدردانی کرده است، در گفت‌وگویی که به مناسبت انتشار صدمین شماره «اقتصاد سبز» با او داشته‌ام، تأکید کرد.
افراد زیادی در طول این ۱۰۰ شماره در زمره حامیان نشریه بوده‌اند، اما دو برند در صدر این گروه و پیشگام‌تر از بقیه همراهان قرار دارند، یکی «نان‌آوران» و علیرضا مروت‌پور و دیگری مرتضی سلطانی و «زرماکارون».
مجله پُر از مطالب خواندنی است. همین امروز و بعد از حدود ۱۰ سال، مجله را که ورق می‌زنیم جابه‌جا توقف می‌کنیم و مطلبی خواندنی می‌بینیم. تنوع مطالب این شماره، به عنوان شماره نخست در تاریخ مطبوعات تخصصی کم نظیر است.
نام مهندس محمدرضا سابقی به‌عنوان مدیر مسؤول آمده است، در طول تمامی این سال‌ها که در گروه همکاران «اقتصاد سبز» قرار گرفته‌ام، سردبیر ما همواره از او به نیکی یاد کرده و صریحاً گفته است: «بدون یاری آقای سابقی مجله «اقتصاد سبز» تولد و رشد نداشته است».
روی جلد شماره اول با تیتر اول «لشگر‌کشی صنعت غذا برای تسخیر اتاق ایران» گواه این حقیقت است که مجله می‌خواهد زبان گویا و ناشر افکار دست‌اندرکاران مهم این بخش از صنعت بشود که شد و در همین راستا ماندگار شد.
در گروه تحریریه، نام‌های مریم حق‌بیان، مونا مشهدی رجبی، نوشین جمشیدی و فواد فاروقی دیده می‌شود، نام‌هایی که کما بیش تا به شماره ۱۰۰ تکرار شده، اما مریم حق‌بیان با رشد چشمگیری از ارکان مجله از روز نخست تا امروز باقی‌مانده است.

گزارش به امروز

ورود ده‌ها برند این صنعت برای چاپ آگهی در شماره دوم، حاکی از موفقیت سریع و چشمگیر این مجله در تاریخ مطبوعات تخصصی است. مجله کاملاً حرفه‌ای و شاداب است.
استقبال نشانگر این واقعیت است که جای چنین مجله‌ای در عرصه فعالیت‌های این صنعت خالی بوده و مدیران صنایع غذایی به این واقعیت رسیدند که در ماندگار شدن آن باید نقش داشته باشند. سردبیرما می‌گوید:
از استقبال بی‌سابقه‌ای که از شماره اول به عمل می‌آمد و هیجانی که در من و همکارانم شکل گرفت انرژی گرفتیم و احساس مسؤولیت کردیم.
«کارشناسان رسانه‌های جمعی بر این باورند که گزارش چکیده و عصاره روزنامه‌نگاری حرفه‌ای است. اهمیت گزارش در مطبوعات تا بدان حد جدی و بالا است که آن را قلب تپنده مجله می‌دانند. روی جلد شماره دوم که همزمان شده با برپایی هجدهمین «ایران اگروفود» به گزارش «صنعت غذا از دیروز تا امروز» اختصاص دادیم. یکی از بخش‌های مهم مجله را به چاپ گزارش اختصاص دادیم، از تلفن‌هایی که به ما می‌شود، مخصوصاً از مدیران برندهای مشهور، می‌دانیم که چاپ گزارش چقدر اهمیت دارد و چه نقشی در فاخر بودن مجله ایفا می‌کند. این را هم می‌دانیم که گزارش‌های مجله ما تا چه حد مورد نیاز دانشجویان برای نوشتن پایان‌نامه‌های دانشی‌شان می‌شود.»

صاحب دفتر شدیم

بعد از انتشار منظم ۵ شماره مجله برای شماره ششم صاحب دفتر شد در خیابان ستارخان، که هنوز هم در این مکان اقامت داریم. مهندس محمدرضا جمشیدی می‌گوید: شما حساس شده‌اید که چه شد بعد از انتشار یک شماره (فقط یک شماره) مجله از شماره دوم صاحب اسپانسرهای قوی و حرفه‌ای شد که با حضور آگاهانه و سفارش آگهی (یعنی تزریق خون به رگ‌ها که در تمام دنیا امری بدیهی است) راه ما را هموار کردند، ما کارمان را با عشق شروع کردیم، هیچ یادم نمی‌رود که پیشنهاد تأسیس یک صفحه اختصاصی برای کشاورزی و صنایع غذایی در روزنامه ابرار اقتصادی داده بودم و با مقاومت سرسختانه‌ای روبه‌رو شدم، منطق سردبیر (آقای ایرج جمشیدی) این بود که کشاورزها آنقدر کار و گرفتاری سر زمین دارند که به روزنامه و مطبوعات نمی‌رسند و تولیدکنندگان صنایع غذایی بیزینس من هستند که حسب نیاز روز جامعه تولید می‌کنند و می‌فروشند. اما من باور دیگری داشتم، اعتقادم این بود که تولیدکنندگان صنایع غذایی ایران آدم‌های عاشقی هستند و تولیدکاری است پراسترس و هیجان که فقط یک آدم عاشق می‌تواند در این حوزه ورود کند. با چانه‌زنی و حمایت پدرم موفق شدیم برای اولین‌بار یک صفحه اختصاصی روزنامه را در سال ۱۳۸۰ به کشاورزی و صنایع غذایی اختصاص بدهیم. به‌زودی این صفحه پرمخاطب شد و از صفحات مطرح که غیر از صاحبان تخصص، عامه مردم هم از مطالعه آن سرباز نمی‌زدند. در مجله هم همین اتفاق افتاد، از آنجا که خودم عاشق حرفه‌ام در این تخصص بودم بعد از انتشار شماره اول که همه متوجه شدند این یک مجله حرفه‌ای فاخر در صنایع‌غذایی است، همدیگر را یافتیم. جا دارد یادی از شادروان شاهرخ ظهیری بکنم و این نکته را یادآور شوم که در تمام طول انتشار «اقتصاد سبز» از ناحیه ایشان یک ریال درآمد مادی نداشتیم، ولی این شخصیت متشخص صنعت غذای ایران بعد از انتشار همان شماره اول تا آخرین روزی که در قید حیات بودند، مشوق، همراه و همدل ما بودند و در تمام اگروفودها به غرفه ما می‌آمدند و از این‌که یکی دو نفر هم مجله را می‌خریدند خوشحال بودند، می‌گفت صنایع غذایی به این بازوی توانای رسانه‌ای مکتوب نیاز وافر دارد، او خوشحال بود که مطالب مجله وابسته به آگهی‌ها نیست، او دیده بود ما در گزارش‌‌هایمان و در مقالات و میزگردها و پژوهش‌ها بدون توجه به ارتباط آگهی، از همه دست‌اندرکاران این صنعت تجلیل می‌کنیم و این روش را که تا به امروز هم ادامه دارد بسیار پسندیده بودند.

نقش بی‌بدیل نان‌آوران

مدیر ما با هیجان، یادی می‌کنند از علیرضا مروت‌پور، مدیر «نان‌آوران»:

تجربه «دنیای سبز» دو دستاورد داشت، یکی این‌که امتیاز نشریه متعلق به خودم باشد و دیگر این‌که مدیریت هزینه‌ها را خیلی جدی مدنظر داشته باشم. اولین حامی ما علیرضا مروت‌پور بود یکی از معدود مدیران صنایع غذایی که بدون هیچ چشمداشتی از همان آغاز یاور ما شد، یعنی روزی که برای یک گفت‌وگو به دفترش رفتم، بدون‌ این‌که پیشنهاد و یا درخواستی بکنم برای ۶ شماره آگهی «نان‌آوران» را سفارش داد و در همان لحظه، چک هزینه ۶ شماره را پیشاپیش امضاء کرد. در آن لحظه دانستم توصیه پدرم مفید بود که تأکید می‌کرد هرگز مطالب مجله را در گروی آگهی قرار ندهیم، اگر مجله حرفه‌ای و فاخر باشد آگهی هم خودش می‌آید. غیر از «نان‌آوران»، «زر ماکارون»، مرتضی سلطانی و دکتر مجید افلاکی دبیر انجمن صنایع فرآورده‌های گوشتی به‌طور پیوسته در مجله حضور یافتند و از پی آن دیگران و دیگران هم به مروز آمدند و از نظر مالی در وضعیتی قرار گرفتیم که می‌توانستیم هزینه یک دفتر مستقل برای اسکان تحریریه و کار اداری «اقتصاد سبز» را تأمین کنیم، به این ترتیب دفتر ستارخان را در اختیار قطعی خود گرفتیم. اولین دستاورد متمرکز شدن در این دفتر، بالا رفتن کیفیت و اقبال بیشتر مخاطبان ما شد. روی جلد شماره هفتم مجله عکس ساختمان وزارت کشاورزی چاپ شد با این تیتر «مزایده ساختمان شیشه‌ای پشت دیوار غیرشیشه‌ای» که بازتاب وسیع و گسترده‌ای داشت.

 

مرتضی سلطانی روی جلد

روی جلد شماره یازدهم به مرتضی سلطانی در قامتی جدید، قامت کوهنوردان اختصاص یافت، کاری جسورانه در نشریات تخصصی که عموماً عبوس بودند. بازتاب این روی جلد نه تنها در مطبوعات تخصصی، بلکه در عالم مطبوعات حرفه‌ای هم، شگفت‌انگیز بود.
سردبیر «اقتصاد سبز» می‌گوید:
«اولین‌بار که در روزنامه، جذب آگهی کردیم پدرم واکنش خوبی نداشت، او بر این باور بود (هنوزم هم هست) که بین بیزینس و تحریریه باید فاصله گذاشت. نباید قلم فروش شد، او تأکید می‌کرد تحت هیچ شرایطی نباید مطالب مجله را آغشته به بیزینس کرد. او به کار خلاقانه مطبوعاتی اعتقاد داشت، به‌همین دلیل ما روی جلد را به مدیر زرماکارون اختصاص دادیم نه به عنوان کارخانه‌دار، بلکه مدیری که ورزشکار است و در قامتی که کمتر کسی او را دیده بود. از همان آغاز انتشار «اقتصاد سبز» روی چاپ مطالب و ارزش‌گذاری کیفی آن حساسیت داشتم، اصرار داشتم بولتن تبلیغاتی صنعت نشویم. این را هم تجربه داشتم که نشریه اگر بنیه مالی قوی نداشته باشد متوقف می‌شود، بنیه اقتصادی را یک بال و اخلاق تحریریه را یک بال دیگر می‌دیدم که اگر این دو بال نباشند پروازی صورت نمی‌گیرد. به تکامل تدریجی اعتقاد داشتم تا ماندگار شویم. در طول ۱۰ سال اول کار در این حوزه با اکثر شخصیت‌های تولیدکننده صنایع غذایی آشنا شدم. به علایق و شخصیت فراتر از حرفه‌‌شان پی بردم. گزارش‌های ما بال اقتصادی را تقویت کرد، یعنی بدون این‌که یک ریال از کسی بگیریم در این گزارش‌ها، عمده کار تولیدکنندگان را مدنظر قرار می‌دهیم، از آنجا که اکثر تولیدکنندگان را آدم‌های عاشق و فرهیخته‌ای می‌دیدم، از بروز افکار و اندیشه متعال آنان دریغ نکردم.»

برترین‌های صنعت غذا

یکی از نوآوری‌های مجله «اقتصاد سبز»، برگزاری جشنواره تقدیر از برترین‌های صنعت غذاست، یک چنین کار جسورانه‌ای در تمام دنیا، نیاز به اسپانسرهای بسیار قوی دارد، اما «اقتصاد سبز» این جشنواره را تا به امروز ۵ دوره برگزار کرد و مدیر آن رسماً در هر ۵ دوره پشت تریبون اعلام کرد بدون این‌که از بابت اهدای تندیس در این جشنواره یک ریال پول از برندی دریافت شود، صرفاً با اتکا به آرای خوانندگان نشریه و مصرف‌کنندگان برگزیدگان مورد تقدیر قرار گرفته‌اند و تمام هزینه‌ها، از جمله هزینه سنگین تندیس و لوح را مجله پرداخت کرده است.
مهندس جمشیدی می‌گوید: «۱۰ سال تلاش کردم تا امتیاز این مجله را از وزارت ارشاد بگیرم، یعنی آخرین‌بار که تقاضای من در کمیسیون مطرح شد بدون حتی یک رأی مخالف، همه ۵ نفر اعضای هیأت نظارت رأی ممتنع داده بودند. افکار و آرزوهایی داشتم که امکان تحقق آن فقط در نشریه‌ای بود که از آن خودم باشد. در چنین شرایطی بود که آقای دکتر محمدرضا سابقی در نهایت سخاوت پیشنهاد واگذاری فصل‌نامه پخت نان و شیرینی را به من دادند. خوشبختانه واگذاری پذیرفته شد، تغییر نام و ماهنامه شدن هم پذیرفته شد؛ البته با این شرط که از آقای دکتر محمدرضا سابقی درخواست داشتم تا همچنان مدیر مسؤول بمانند. به این ترتیب در همان سال اول که مجله موفق شد خودگردان شود و بدون این‌که خللی به استقلال تحریریه‌اش وارد شود وضعیت مالی مطمئنی پیدا کرد، فکر برگزاری جشنواره‌ برترین‌های صنعت غذا را اجرایی کردیم، می‌خواستیم در این رشته تخصصی، تعالی فرهنگی نیز داشته باشیم.»

عاشقان کار عشق را دیدند

مدیر اقتصاد سبز می‌گوید: در نوجوانی عاشق مطبوعات ورزشی بودم، تقریباً همه مجله‌ها را می‌خریدم، شور و هیجان مسابقه، جایزه، المپیک، قهرمان ملی و… اینها را داشتم، بعدها در ادبیات جایزه نوبل، جایزه فوکر و جوایز دیگر …. و در صنعت سینما، هالیوود و شیرطلایی، نخل طلایی و اسکار و… را به دقت دنبال می‌کردم تا این‌که وقتی صاحب مجله مستقل و موفقی به نام «اقتصاد سبز» شدم این فکر دیرینه را به مرحله اجرا درآوردم. در این صنعت هم قهرمان داریم و باید از کسانی که می‌کوشند بهترین باشند و رضایت مشتریان خود را جلب کرده‌اند باید تجلیل شوند و لوح بگیرند، مدال بگیرند و قهرمانی‌شان تحسین شود.
من شاهد عرق ریزان مدیران تولید بوده‌ام، شاهد رنج‌ها، بیداری‌ها، ‌کوشش‌های گاه ۲۴ ساعته برای این‌که خط تولید موفقی داشته باشند، هیچکس تصادفی مالک برند موفقی نشده است، می‌خواستم در جشنواره برترین‌های صنعت غذا از این قهرمانان تجلیل شود. فکر را با هرکس در میان گذاشتم حیرت کرد. در این شرایط اقتصادی و اجتماعی حساس، چگونه می‌شود از یک ماکارونی ساز، شکلات‌ساز، کنسروساز، دوغ‌ساز در حد یک قهرمان تجلیل کرد. بعضی‌ها نگران بودند که مبادا اختلاف افکنی شود و حسادت‌ها بروز کند، اما خودم یک عاشق بودم و آنها را هم عاشق می‌دانستم. عاشق کار، عشق را می‌بینند و خوب می‌بینند. بعضی‌ها از هزینه‌ سنگین برپایی چنین جشنواره‌ای داد سخن دادند و این‌که ناچار شویم به آلودگی مالی و در حد جایزه فروش تقلیل پیدا کنیم، همه از مشکلات می‌گفتند و عوارض و عواقب چنین کار سنگینی، یکی از نزدیکانم گفت آقا اگر پولدار شدی اول برای خودت در تهران یک خانه بخر! در میان تمام این اظهارنظرها، شاهرخ ظهیری حرف دیگری می‌زد، او مشوق من بود ، از این فکر استقبال کرد‌، او با من هم عقیده بود که خالقان برندها یک مشت آدم کاسب و پولساز در صنایع غذایی نیستند. افرادی متشخص، اهل هنر، ادبیات و اقتصاد و ارزش چنین برنامه‌ای را می‌دانند. آقای یحیی امیری دبیر گروه گزارش ما هم، از نگاه بیرون از کشور دست‌اندرکاران صنایع غذایی به مجله «اقتصاد سبز» خبر می‌دادند. حتی خارجی‌ها برای ورود به بازار منطقه مجله را ورق می‌زنند تا از حال و هوای این صنعت سردربیاورند. چه شب‌ها که تا صبح خواب به چشمانم نیامد. بدبین‌ها یا محافظه‌کاران از احتمال شکست می‌گفتند، هرچه بود کلیدش را زدم، فکر اولیه را جمع و جورتر کردم. ما نشریه تخصصی بودیم عامه مردم مخاطبین ما نبودند، سرانجام انتخاب برترین‌ها را در حد نظرسنجی به انتخاب مصرف‌کنندگان محدود کردیم. و … این فکر را به مرحله اجرا درآوردیم. سرانجام نخستین جشنواره تقدیر از برترین‌های صنایع غذایی به انتخاب مصرف‌کنندگان در تیرماه سال ۱۳۹۲ در اتاق بازرگانی ایران برگزار شد.

غول‌ها و سلاطین صنعت غذا

چهره و حال و روز سردبیر ما در روزهای برگزاری نخستین «جشنواره تقدیر از برترین‌های صنایع غذایی به انتخاب مصرف‌کنندگان» در روزهای آغازین تیرماه سال ۱۳۹۱ همکاران مجله تک‌ به تک به خاطر دارند. سرتاپا شور و هیجان و کمی استرس و اضطراب، او می‌خواست این جشنواره به بهترین و آبرومندانه‌ترین شکل خود برگزار شود. آرزو داشت همچنان که مجله‌ای فاخر و حرفه‌ای و کهنه‌نشدنی منتشر می‌کند جشنواره‌ای خاطره‌ساز و بدون حاشیه را مدیریت کند. تا به امروز موفق شده بود حسادت‌های معمول این قبیل مراسم را دور بزند و دور زده بود، بسیار آگاهانه و هوشمندانه، مصداق آن جمله معروفش که «عاشقان کار عشق را دیدند» از او می‌خواهیم در این باره صحبت کند، پس از سکوتی چند لحظه‌ای، دوره مجله را ورق می‌زند و جایی که نشان گذاشته از روی متن می‌خواند:
روز هفدهم تیرماه سال ۱۳۹۲، در تهران، در طبقه دهم ساختمان اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران جشنواره‌ای برای نخستین‌بار برپا شد و در آن سلاطین غذایی کشورمان گردهم آمدند تا برترین شرکت‌های صنایع غذایی، تندیس گندم طلایی «اقتصاد سبز» و لوح تقدیر دریافت کنند. سلاطین صنعت غذا یا لباس فاخر، ۷ قلم بزک و آرایش، عطر و ادوکلن و گریم نیامده بودند و جلوه فروشی نداشتند، چهره‌های صمیمی، کارکرده، زحمت کشیده ولی مهربان و توأم با اعتماد به نفس بود، می‌دانستند برای چه آمده‌اند و از این حضور چه می‌خواهند…» آقای جمشیدی می‌گوید: «این بخش از پیش درآمد گزارش یحیی امیری با تیتر «همه آمده بودند، غول‌های سلاطین صنعت غذا در نخستین جشنواره برترین‌های صنایع غذایی ایران» اینجا می‌خواهم از گروه گزارش و آقای یحیی امیری (یعنی جنابعالی) یادی بکنم.
کارشناسان و دانشمندان رسانه‌های جهان گزارش‌نویسی را چکیده و عصاره روزنامه‌نگاری می‌دانند «جان کری» در کتاب «تجربه‌های ماندگار در گزارش نویسی» (دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها) نوشته است: «گزارش، جامع‌ترین مهارت در حرفه روزنامه‌نگاری است، همه مهارت‌ها، هوشمندی‌ها، طاقت‌آوری‌ها و جست‌وجوها که لازمه خبر به شمار می‌آید، همه حضور ذهن‌ها، طراحی‌ها، آمادگی‌ها و تیزبینی‌ها و توان نگارش که در مقاله‌نویسی و یادداشت‌نویسی بدیهی به نظر می‌آید و همه مهارت‌ها، هنرها، آمادگی‌ها و پیش‌شرط‌ها که در سرشت همه کوشش‌های رسانه‌ای وجود دارد، یک جا در گزارشگری باید جمع باشد.» ما از همان اولین شماره‌ای که «اقتصادسبز» را منتشر کردیم آقای یحیی امیری را در کنار خودمان داشتیم، گروه گزارش «اقتصاد سبز» پرهزینه‌ترین بخش تحریریه ماست، بالاترین دستمزد تاریخ مطبوعات ایران را به این گروه می‌دهیم و هرگز پیشمان نشده‌ام، در هیچ شرایط برای صرفه‌جویی اقتصادی به فکر حذف آن نیفتادم، چرا که گزارش‌های حرفه‌ای این صنعت اهمیت ویژه‌ای دارد، هر بار که یکی از نخبگان صنایع غذایی به من زنگ می‌زند و از گزارش تعریف و تحسین می‌کند به خود می‌بالم. گزارش اولین جشنواره را همین امروز که می‌خواندم کاملاً در فضای آن روزها ورود کردم، گزارش کاملاً جذاب و در سطح استانداردهای جهانی گزارش‌نویسی مطبوعات نوشته شده است. تا به امروز یک مورد، حتی یک مورد شکوه و شکایت نداشتیم، در نهایت بی‌طرفی و رعایت شرافت حرفه‌ای به موضوع می‌پردازد. از جمله گزارش جشنواره. گزارشی که به ما می‌گوید «همه راضی بودند، چه آنها که جایزه گرفتند و چه آنها که جایزه نگرفتند.»

مصاحبه‌ها و میزگردها

اقتصاد سبز از همان شماره اول به مصاحبه با شخصیت‌های کارآفرین صنایع غذایی بها داده و میزگردهای مکرری با تشکل‌های صنفی داشته است. شاید به‌همین دلیل است که «اقتصاد سبز» کهنه نمی‌شود، بدون اغراق، هر شماره‌ای از این ۱۰۰ شماره را که امروز ورق بزنیم، میزگردهای جذاب و خواندنی و مصاحبه‌های روایتگر از مسائل و مشکلات حرفه‌ای‌ ما را متوقف می‌کند که بخوانیم، ببینیم مسائل ۵ سال پیش، ۷ سال پیش چی بوده و مقایسه کنیم، ببنیم امروز در چه وضعیتی قرار داریم. در این مصاحبه‌ها و میزگردها، دانش حرفه‌ای مدیران و اعضای تشکل‌ها هم نمایان می‌شود و تحولات صنعت را بیان می‌کند. مثلاً این تیتر «آدامس بدون قند نیز در افزایش سودآوری شرکت سهم دارد» یا «دلپذیر اولین مربای بدون قند را به بازار عرضه کرد» یا «یک و یک دانشگاه هم دارد» روی جلد مجله شماره ۲۷ پرتره حبیب‌اله هدایت بنیانگذار علم تغذیه و مؤسس انستیتو تغذیه ایران چاپ شده است با این تیتر اول «پدر علم تغذیه درگذشت» و تیتر اول روی جلد شماره ۳۰ «جهان در انتظار تجارت ۱۰ میلیارد دلاری ارگانیک» خبرها از تحولات و دگرگونی‌های صنعت هم خواندنی است، به‌خصوص که اغلب این خبرها در برگیرنده تاریخچه تحولات هم هست. چاپ سخاوتمندانه عکس شخصیت‌های دست‌اندرکار صنعت غذا. یکی از ماندگارترین و خاطره‌سازترین ابتکار این مجله است که ثبت تاریخ می‌شود. صنعت غذا کاری حساس و در ارتباط با زندگی روزمره همه مردم جهان است، گاه چاپ و بخش خبری در مطبوعات حاشیه‌ساز می‌شود، روی جلد شماره ۳۹ عکس وزیر بهداشت با این تیتر و نقل از بیانات خود آقای وزیر «صنعت غذا پیشرو است، مردم را نترسانیم» روی جلد شماره ۴۴ عکس ساختمان اتاق ایران چاپ شده، با این تیتر «لشگرکشی صنعت غذا برای تصاحب ۶ صندلی اتاق» و عکس ۶ نفر مورد نظر پایین روی جلد با آرایش لباس فاخر اتاق چاپ شده است.

دیروزی‌ها و امروزی‌ها کنار هم

مجله «اقتصاد سبز» اگرچه یک نشریه روی میزی و دکه‌ای نیست ولی مخاطبین خاص آن طیف گسترده‌ای از مشاغل علمی همگن را در بر می‌گیرد. در طول این ۱۰۰ شماره شاید اگر بگوییم بیش از ۱۰۰ پایان‌نامه و تز دانشگاهی با استناد به مطالب این مجله نوشته شده اغراق نکرده باشیم. این مجله در اکثر کتابخانه‌های دانشگاه‌ها دیده می‌شود و مورد استفاده و اقبال دانشجویان قرار می‌گیرد.
سردبیر ما می‌گوید: آگاهی از این‌که علاوه بر اصناف و بخش بیزینس صنایع غذایی، دانشجویان هم از خوانندگان آن هستند. حساسیت‌ها روی صحیح‌ بودن مطالبی که منتشر می‌کنیم را بیشتر می‌کند. این شانس من است که در تحریریه این مجله از پرسابقه‌ترین روزنامه‌نگاران با سابقه تقریباً ۶۰ سال کار حرفه‌ای تا جوان‌ترین که حدود ۲۵ سال سن دارند و تازه فارغ‌التحصیل شده‌اند کنار هم قرار دارند، فاصله‌گذاری بین مرز تحریریه و بخش بازرگانی این شانس را به ما داده که تنوع در حد بالا و هماهنگی بین تجربه و آموزش را به‌کار گیریم. تا مجله ضمن حفظ وقار و تشخص، چهره عبوس و خسته کننده‌ای نداشته باشد، اغلب مخاطبین ما می‌گویند مجله را وقتی به خانه‌ها می‌برند، افراد خانواده هم بخش‌هایی از آن را مطالعه و بهره می‌برند. این بحث شگفت‌انگیزی نیست، همه انسان‌ها غذا می‌خورند و لذت تغذیه را مدنظر دارند. چاپ گزارش «ایرانی‌ها از کی پلوخور شده‌اندو یا ژاپنی‌ها با برنج ۷۰ نوع غذا می‌سازند، برای همه اعضای خانواده خواندنی است.
روی جلد شماره ۵۲ عکس مرتضی سلطانی کنار معاون اول رییس جمهور، وزیر امور خارجه و وزیر صنعت چاپ شده با این تیتر «در همایش روز ملی صادرات مدال افتخار صادرات کشور به مرتضی سلطانی اعطا شد.»

همه خانواده با هم در کنار هم

عمر صنایع غذایی ایران هنوز به ۱۰۰ سال نرسیده است اگر درخشش آن چشمگیر است از نظر صاحب این قلم که حرفه‌ای رسانه است به خاطر عشق و علاقه فراتر از کسب و کار به امر تولید این مدیران است.
در بخشی از گزارشی که در شماره ۶۲ در ارتباط با مراسم برترین‌های صنایع غذایی چاپ شده، شاهرخ ظهیری گفته است: «سال ۴۵ که وارد این کار شدیم، حرفه ما بدنام بود. مردم فکر می‌کردند آت و آشغال‌های کشاورزی و میو‌ه‌های پای درخت و از انتفاع افتاده به کارخانه می‌رود و رنگ و لعاب می‌گیرد» حاضران در سالن چندبار برای او دست زدند.
مهندس محمدرضا جمشیدی در پاسخ این سؤوال که چه شد از آغاز مجله را فاخر چاپ کرده و از هزینه‌های سرباری آن نترسیدید؟ گفت: واقعیت اینست که درگیر بودن شدید با کار مجله‌ای که (خدا را شکر) انتشار منظم ماهانه آن را تا به امروز حفظ کرده‌ایم، مرا از خیلی از حاشیه‌ها، بی‌خبر کرده است، اما به لطف همکاران در جریان همه بازتاب‌ها قرار می‌گیرم، مثلاً بازار صادراتی و اکثر مشتریان صنایع غذایی در کشورهای دیگر با ورق زدن و مطالعه این مجله با تحولات این صنعت و خبرهای تولید برندها آشنا می‌شوند، از بابت فاخر بودن مجله ما را شادمان می‌کند، و از این‌که در بازار رقابتی مجله ما نقش مثبتی دارد احساس غرور می‌کنم، از مدیران و تولیدکنندگان این صنعت آموختم که در کنار هم بودن، باهم بودن و رقابت‌کردن دلنشین‌تر از حسادت و تخریب است، این صنعت مخصوصاً‌ در ۴۰ سال اخیر که رشدی جهشی داشته، قابل تحسین است. در یک برنامه تلویزیونی ماهواره‌ای دیدم که در ملبورن استرالیا تا تورنتوی کانادا در فروشگاه صنایع غذایی برند ایرانی دیده می‌شود و خریدار دارد.
به کشورهای همسایه که صادرات داریم گاه با برندهای مهم ایتالیایی و فرانسوی رقابت داریم و پیروز هم هستیم، تولیدکنندگان ما در نهایت دقت روی مرغوب‌بودن مواد اولیه کشاورزی تأکید دارند. بهترین طراحان و هنرمندان را برای لوگو و برچسب ظریف‌ترین بسته‌بندی‌ها انتخاب می‌کنند. و مجله ما، که می‌گوییم تریبون صنایع غذایی ایران باید دوش به دوش حرکت کند. حالا دیگر مقاومت نداریم، وارد بازار صنایع غذایی جهان شده‌ایم.

نگاه کیفی به همه مقام‌های همگن

صنایع غذایی در میان همه طبقات مردم مخاطب دارد و به همین دلیل علاوه بر بانک کشاورزی، وزارت جهاد کشاورزی با وزارتخانه‌های بهداشت و صنایع هم بی‌ارتباط نیست، روی جلد شماره ۷۲ این تیتر آمده است: «گزینه‌های جهادکشاورزی دولت دوازدهم» در سرمقاله شماره ۷۷ این تیتر را داریم «گندم متهم همیشگی ردیف اول» یعنی کار این مجله فقط چاپ آگهی نیست، با تمام خطوط مرتبط این صنعت کار دارد و می‌کوشد همه جوانب کار را در ارتباط با تولید و فروش تحلیل کند. در شماره ۸۰ به نقل از پروفسور کردوانی پدر علم کویرشناسی آمده است: «کشاورزی متهم اصلی بی‌آبی نیست» بنابراین با خبرهای تمام مسائل و مقامات مرتبط درگیر می‌شود.
در شماره ۸۱ فروردین ماه ۹۷ پرسش نیمه فانتزی مطرح کردیم با گروهی از پرسابقه‌ترین دست‌اندرکاران این صنعت و مدیران برندهای مشهور با عنوان «نوروزخوانی، بزرگان صنعت غذا» شاهرخ ظهیری، محمد حسینی، مهدی آثاریان، محمداسماعیل قدس، بهرزو فروتن، کاوه زررگران، مرتضی میثمی‌فرد، احمد صادقیان، مهدی خان‌محمدی، نعمت‌اله بابایی، علیرضا مروت‌پور، پرویز جهانگیری، رمضان فلاحتی، احمد فتح‌اللهی، مجید پارسایی، مجید افلاکی، احمد آزادمرد، مهدی کریمی تفرشی، حسن فروزان‌فرد، جمشید مغازه‌ای، زوبین امیری، حمید کمال علوی و… نسل دیروز و نسل امروز، پیر و جوان در کنار هم. گفت‌وگو با این‌همه شخصیت‌های صنعت کار ساده‌ای نبود.
در کنار هم قرار دادن و شنونده هم بودن، این مطلب که مشابه آن در نشریات سینمایی و ادبیاتی مرسوم است کاری چشمگیر بود. بازتاب خوبی هم داشت، نشان از همدلی همه سربازان در صف صنعت غذا بود، اول و دوم هم نداشت، عکس روی جلد شماره ۸۲ اختصاص داشت به بزرگمهر دادگر که گفته است «سرباز صنایع غذایی کشورم هستم» کارآفرین شدن دکتر مهدی کریمی تفرشی در جهان اسلام موجب شد عکس مدیر گلها روی جلد مجله چاپ
شود.

بمب اخبار خوش صنعت غذا

در تمام ۲۰ روزی که باکار روزانه ۵ ساعت برای بررسی ۱۰۰ شماره اول «اقتصاد سبز»، کار می‌کرده‌ام آنچه که بسیار اهمیت دارد، نبود شکوه و شکایت افراد صنعت، قهرمانان تولید و فاتحین بازار صنعت غیرنفتی از این مجله بود. این پرسش را با مدیر و سردبیرمان در میان گذاشتم که چگونه موفق شدید یک چنین جمعیت کلان و سخت‌کوش را راضی نگه‌دارید، چاپ بیش از ۱۰۰ گزارش و ۲۳۵ گفت‌وگو و نزدیک به ۷۵۰ خبر در ارتباط با تولید و… خشم و اخم و عصبیتی در کسی ورود نکرد؟
مهندس محمدرضا جمشیدی پاسخ را در یک کپسول و یک جمله خلاصه کرد: «عشق به تولید و عشق به کار مطبوعاتی، دو تا عشق وقتی به هم برسند قطعاً رابطه عاطفی برقرار می‌شود. ما برای رنجش و تخریب کسی نیامده‌ایم.
و تأکید می‌کند: با روش تکاملی تدریجی، کار را آغاز کردیم و امروز به آنچه که رسیده‌ایم با آنچه که در تفکر من است هنوز فاصله دارد. گام اول اگرچه در موقعیت جلوتر از برنامه قرار داریم ولی تا رسیدن به حد مطلوب و کمال و آنچه در ذهن من است فاصله داریم. زیباترین دستاورد ما در این ۱۰۰ شماره ایجاد رابطه مستقیم و مؤثر و عاطفی بین این دو بال بوده است. خوشحالم نشریه ما تریبون تشکل‌های بخش خصوصی است. هر شماره مجله که مسیر چاپ و صحافی را طی می‌کند و به دفتر می‌آید، همکارانم با شوقی وصف‌نشدنی، مجله را به دست می‌گیرند و مثل نوزادی که تازه متولد شده، زیر و بم و شکل و شمایل و حالات آن را زیرورو می‌کنند، از روی تعارف یا باور ولی با شوق می‌گویند مجله خیلی خوب شده است. همه خوشحال می‌شویم ولی خود می‌دانم که تا رسیدن به آنچه در آرزوهای من است فاصله داریم. اگر موقعیت امروز موقعیت باشد (که حتماً هست) باید شاکر همکاران صمیمی و خوبی باشم که همه با هم و در طول یک دهه در یک مجموعه پرشور به روزهای بهتر فکر می‌کنیم، و البته …. البته باید شاکر همه شخصیت‌های عاشق تولید باشم که در طول تمامی این ۱۰۰ شماره، کنار ما بودند، حامی ما بودند و امکان رسیدن به این موقعیت را فراهم کردند.»
در روی جلد مجله شماره ۹۲ که گزارش پنجمین جشنواره برترین‌های صنعت غذا در آن چاپ شده است تیتری داریم به این شرح «بمب اخبار خوش صنعت غذا در جشنواره پنجم ترکید» امیدواریم در گزارش دهمین سالگرد انتشار مجله «اقتصاد سبز»، که به زودی منتشر می‌شود. خبرهای خوش بیشتری داشته باشیم!

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false