- ۲۲ تیر ۱۴۰۱
- اخبار برگزیده , اخبار ویژه , گفت و گو
- کد خبر 29941
- 1084 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
صنعت غذا: «اقتصاد نباید به نوعی در چنبره سیاست گرفتار مانده و معاش مردم را تحت تأثیر قرار دهد…» مهدی حداد، رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل شرکت «نوبر سبز» با تاکید بر موضوع فوق پیرامون آخرین وضعیت اقتصاد نکات جالبی را مطرح کرد که در ادامه میخوانیم.
با توجه به جراحی اخیر در اقتصاد کشور که تکانههایی را ایجاد کرد، به عنوان یک فعال اقتصادی نحوه اجرای حذف ارز ترجیحی را چگونه ارزیابی میکنید؟
این جراحی باید خیلی پیش از این صورت میگرفت و شاید اگر ۴ یا ۵ سال گذشته، این اتفاق میافتاد، تکانههای ناشی از آن نیز کمتر بود؛ چنانکه اگر امروز نیز این جراحی انجام نمیشد و به تعویق میافتاد، شاهد تکانههای بسیار شدیدتری بودیم؛ اما درباره نحوه اجرای آن، جای بحث وجود دارد. ورود بیمحابا در این زمینه، اقدام شایستهای نبوده است؛ زیرا جراحی دارای مقدمات و انتهایی است که متأسفانه به این امر توجهی نشده و باعث شده است تا بسیاری از زیرشاخههای صنایع غذایی با مشکل مواجه شوند. به عبارت دیگر، اصل جراحی و انجام آن درست بود، اما اینکه به چه صورت و در چه زمانی انجام میگرفت، باید توجه میشد.
آیا فارغ از زمان انجام، نحوه اجرای این جراحی به شکل درستی بوده است؟
از آنجا که در رابطه با حوزه اقتصاد کلان از اطلاعات چندانی برخوردار نیستم، هر آنچه در این رابطه بیان کنم نیز تنها از روی حدسیات و گمانهها است. با تمام اینها به نظر من این جراحی میتوانست بهصورت بهتری انجام شود و باید با یک تمهیدات خاص به آن ورود میکردند. یکی از تمهیدات اینکه هنگام جنگ اقتصادی و تحریم و با وجود محدودیتهای نقل و انتقال پولی در کشور باید با احتیاط بیشتری عمل میشد و نحوه عمل و شرایط آن به دقت مورد نظر قرار میگرفت. این امر در مورد جراحیهای انسانی نیز صادق است، مثلاً برای خارج کردن یک توده از بدن بیمار، بدون در نظرگرفتن علائمی همچون فشار خون، قندخون و… نمیتوان اقدام به جراحی کرد.
در دو سال اخیر، امید فعالان اقتصادی، توافق در زمینه برجام بوده است؛ توافقی که میتوانست در اقتصاد کشور، تأثیر شگرفی داشته باشد؛ به تازگی اخبار خوشایندی در رابطه با برجام بهگوش نمیرسد، به نظر شما آیا وابستگی بیش از حد اقتصاد کشور به برجام، اصولی و درست است و این امر تا چه اندازه میتواند در اقتصاد ما مؤثر باشد؟
برجام یا هر توافق بینالمللی که بتواند ساختار اقتصادی کشور را از یک بنبست سیاسی جدا نماید، خوب است؛ اما چون ما تنها صاحب کسب و کار خودمان هستیم از اینکه ماهیت برجام چه چیزی باشد، آگاهی و اطلاع نداریم.
این امر که اقتصاد، بهنوعی در چنبره سیاست گرفتار مانده است و معاش مردم تحت شعاع قرار گیرد، خوب نیست؛ اما اینکه برجام با چه مشخصاتی برای اقتصاد کشور مفید است، جای بحث دارد که باید به آن دقت کنند. در نگاه کلان به این مسأله، از بین رفتن انحصار و تحریم، بسیار خوب است، اما اینکه با توجه به توانایی و پتانسیل اقتصادی کشور چقدر میتوان از این فضا استفاده کرد، بحث دیگری را میطلبد که برای آن جواب مشخصی ندارم. چنانکه در دو سال گذشته نیز برجام به امضا رسید، اما شاهد اتفاق ویژهای نبودیم و با اینکه در مدت کوتاهی، هیأتهای زیادی به کشور آمدند و شاهد ترافیک بسیاری در این زمینه بودیم، اما جامعه سیاسی ما نتوانست به این اقناع برسد که از آن برای نجات اقتصاد کشور استفاده کند. همآکنون نیز این موضوع مطرح است که اگر نتوانیم به هرشکلی از برجام استفاده کنیم، نمیتوان انتظار داشت از وضعیت موجود نجات یابیم و ممکن است تنها حرکتی انجام شود که عدهای موافق و مخالف خاص خود را داشته و فقط اجماع داخلی نمیتواند بازخورد مثبتی برای ما داشته باشد. در واقع باید مسائل اولیه در سیاست مرتفع شود تا بتوانیم از این حرکت جهانی استفاده کنیم.
در نشستهای قبلی به این موضوع اشاره کردید که نرخ دلار تا ۲۵ هزار تومان نیز برای صادرات صنعت غذای کشور، توجیهپذیر است، اما از این مبلغ پایینتر دارای توجیه نیست. اکنون نرخ دلار به بالای ۳۰ هزار تومان رسیده است؛ در این رابطه پیشبینی شما از آینده صادرات صنعت غذا چیست؟
به نظر من اگر در صنعت غذا، مسأله تحریمها حل و فصل شده و حمل و نقل بینالمللی تسهیل گردد، بسیاری از مسائل صادراتی مرتفع خواهد شد. هماکنون شاهد هزینههای زیادی در امر حمل و نقل خارجی هستیم و دسترسی ما به مسیرهای حمل و نقل آسان نیست و چنانچه بخواهیم کالایی را به کشورهایی همچون کانادا و استرالیا صادر کنیم، باید هزینه و زمان بسیار زیادی را صرف آن نماییم که سود این تجارت از بین خواهد رفت. چنانچه این مسائل حل شود شاید حتی دلار ۲۷ هزار تومانی نیز بتواند ما را در صادرات پابرجا نگه دارد. البته باید توجه داشت که قسمتی از صادرات صنایع غذایی ما وابسته به ارزهای ارزان قیمت بوده است؛ مثلاً پیش از این، از روغن ارزان قیمت استفاده میکردیم.
از یک نظر، برخی از محصولاتی که مواد اولیه آنها از داخل تهیه میشود، قطعاً با نرخ دلار حدود ۲۵ تا ۲۷ تومان نیز توجیهپذیر است، اما امروز بعد از جراحی اقتصاد بخشی از صنایع غذایی همچون شیرینی و شکلات در رابطه با تهیه مواد اولیه خود با مشکل مواجه شدهاند و مواد اولیه این صنایع همچون روغن، شکر و آرد تحت تأثیر این جراحی، دچار افزایش قیمت بسیاری شده است؛ این امر را چگونه ارزیابی میکنید؟
این امر در کل اقتصاد دنیا دنیا باعث ایجاد تکانههایی شده و تمامی این مواد غذایی از یک افزایش قیمت برخوردار شدهاند. مسأله دیگر آنکه با اینکه هزینه مواد اولیه در این چند محصول، دچار تکانههای شدیدی شده است اما هنوز در کشور از انرژی، حمل و نقل داخلی و نیروی کار ارزانی برخوردار هستیم؛ از اینرو میتوانیم رقابت مؤثری داشته باشیم؛ ضمن آنکه این صنایع باید از نوآوری بهره بگیرند. در آنصورت قطعاً موفق خواهند شد. علاوه بر این، بسیاری از کالاهای ما به کشورهایی صادر میشود که مسافت زیادی با ما نداشته و این باعث ایجاد یک مزیت نسبی میشود. در مجموع با جمعبندی این مزیتها، اقتصاد ما هنوز نسبت به افزایش هزینههایی که اتفاق افتاده، توجیهپذیر است.
در سالجاری شاهد آن بودیم که برخلاف سالهای گذشته، شرکتهای صنایع غذایی به تأسی از افزایش حقوق و تورم و مسائل مختلف در ابتدای سال، محصولاتشان را ۲۵ درصد نسبت به اسفند سال ۱۴۰۰ افزایش دادند؛ پس از جراحی اقتصاد نیز ۱۵ درصد قیمت محصولات را افزایش دادند، یعنی عملاً هماکنون قیمت اکثر محصولات صنایع غذایی حدود ۴۰ درصد افزایش قیمت پیدا کرده است؛ نقش تورمی این امر در اقتصاد کشور، سفره خانوار و سلامت جامعه را تشریح کنید؟
البته این اقدام توسط کلیه تولیدکنندگان صنایع غذایی انجام نگرفته است و کسانی اقدام به اینکار کردند که نهادههای تولیدشان از تورم برخوردار شد؛ برای مثال تولیدکنندگانی که عمده تولیداتشان وابسته به موادی همچون روغن بود، به خاطر افزایش قیمت بیش از اندازه محصول ناچار به افزایش قیمت محصولات خود شدند، اما تولیدکنندگانی همچون ما افزایش قیمتی روی محصول خود اعمال نکردند و ما هنوز با قیمتهای نیمه دوم سال ۱۴۰۰ اقدام به توزیع محصول خود میکنیم.
برای جواب دقیق به این سؤال باید گفت، تولیدکنندهای که نهادههای مورد نیازش افزایش قیمت داشته، چارهای به غیر از بالا بردن قیمت محصول خود نداشته است؛ اما اینکه آیا چنین تولیدکنندگانی میتوانند به این شیوه در بازار حضور یابند، جای شک و شبهه است؛ شاید برخی از مصرفکنندگان ترجیح دهند تا یک باز تخفیفی را در سبد مصرفی خود داشته باشند.
برند «نوبرسبز» یکی از برندهای موفق بهویژه در بازارهای صادراتی است؛ وضعیت تولید و صادرات این مجموعه در ابتدای سالجاری چگونه بوده است؟
در برنامهریزی کلی سال ۱۴۰۱ همان ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش تولید و افزایش بازارهای صادراتی را در نظر گرفتهایم که اگر شرایط عمومی باعث اقبال شود، موفق خواهیم بود؛ اما سیاستگذاری کلی ما در جهت افزایش اشتغال است که تا امروز در این زمینه موفق بودهایم. یکی دیگر از سیاستهای ما حضور پررنگتر در بازارهای صادراتی است که در حال اجرای آن هستیم و با وجود تمام تکانههای موجود، از آنجا که این صنعت از یک مزیت نسبی برخوردار بوده و از نهاده رانتی یا ارزانقیمت استفاده نمیکرده است، اکنون نیز با مشکلی مواجه نیستیم و از انرژی، نیروی انسانی و حمل و نقل ارزان قیمت بهره میگیریم که به نظر من در یکی دو سال آینده، این فضا در صنعت تداوم مییابد.
در حال حاضر به چه کشورهایی صادرات دارید؟
هماکنون تقریباً به ۱۰ تا ۱۲ کشور اروپایی، کانادا، استرالیا و کشورهای حوزه خلیجفارس صادرات داریم. همچنین محصولات خود را به کشور عراق نیز به میزان محدودی صادر میکنیم و در حال توسعه آن هستیم.
سال گذشته صادرات محصولات تولیدی شما نسبت به سال قبل آن، چه تغییراتی داشته است؟
همان ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش را داشتهایم.
آیا امسال نیز محصول جدیدی را به بازار عرضه خواهید کرد؟
بله؛ محصول بلال منجمد شده است و از یکماه دیگر وارد بازار میشود. همچنین یک تا دو نوع محصول جدید از خورشتهای فرآوری شده نیمه آماده که احتمالاً طی یک ماه آینده وارد بازار میشود.
به نظر شما برگزاری نمایشگاه «اگروفود» تا چه میزان میتواند در زمینه صادرات مفید باشد و با چه دورنمایی در آن شرکت میکنید؟ پیرامون نقاط ضعف و قوت آن توضیح دهید؟
بهطور کلی نمایشگاه «اگروفود» طی ۱۰ سال گذشته، بیشتر رویکرد داخلی داشته است که پاویونهای خارجی (غرفههای خارجی) را نیز در آن داریم، اما این پاویونها، کمتر از نمایشگاههایی همچون کشور دوبی میتواند موفق عمل کند؛ زیرا مسائلی همچون تحریمها، فضایی را ایجاد کرده است که نمیتوانیم بازاریابی را به شکل موفق انجام داده و از بازاری با فروش مؤثر و مداوم برخوردار شویم. البته بهصورت پراکنده، کارهایی انجام میشود، اما با اینکه از این نمایشگاه تحت عنوان بینالمللی یاد میشود، نگاه داخلی و بیناستانی دارد و بیشتر نمایندگان شهرستانها در آن حضور یافته و یا کسانی که قصد راهاندازی فعالیت تولیدی را دارند برای بررسی کار خود در آن شرکت میکنند. کمتر در طول این سالها شاهد نمایشگاهی در بُعد بینالمللی بودهایم.
معمولاً در نمایشگاههای بینالمللی دو رویکرد اتفاق میافتد؛ یکی در بُعد بینالمللی یا صادرات تولیدات داخلی و یا واردات که عمدتاً برای کشور ما میتواند در رابطه با دانش فنی باشد. ما قصد واردات مواد غذایی به کشور را نداریم؛ مگر در زمینه نهادههای خاص همچون نهادههای امور دام که وارد میشود. در تجارتهای کوچک ما معمولاً دنبال واردکردن تکنولوژی ماشینآلات هستیم و به نظر من کمتر در طول این چند سال نمایشگاههای داخلی توانسته است در این حوزه موفق عمل کنند و کسانی که قصد واردات و دانش فنی و تکنولوژی به کشور را دارند بیشتر خودشان در نمایشاههای خارج از کشور شرکت میکنند و در آنجا بازتاب نمایشگاه بسیار بیشتر است و زمانی که افراد صرف حضور در در این نمایشگاه میکنند بسیار مفیدتر است و با آخرین دستاوردهای دنیا آشنا میشوند.
در نمایشگاههای داخلی بیشتر گفتمان بسیار محدود است و فضای نمایشگاه تهران، فضای صبر و انتظار است که باید کمک کنیم این امر به واقعیت عملیاتیتر تبدیل شود تا بتوانیم بهرهبرداری مؤثر در بُعد بینالمللی، چه در زمینه صادرات و چه انتقال تکنولوژی برای کشور داشته باشیم.
در پایان چنانچه صحبت خاصی دارید بفرمایید.
در انتها برای صنایع غذایی کشور آرزوی موفقیت دارم؛ چون تأمین کننده غذای مردم هستند. امیدوارم با شرایط سخت تحریمها و خشکسالی، صنایع غذایی کشور دوام آورده و از این فضای سخت عبور کند و هم صادرات داشته باشد و هم بتواند بازار داخلی را تأمین کنند.