زاده دهستان، اما شهره خاص و عام است شمرده و پخته سخن میگوید و با هر کلامی که میگوید، اقتدار و صلابت مجموعه «روژین تاک» را به رخ میکشد. رضایت مشتری، اعتماد و آگاهی کلید واژههای او هستند.
در همان ابتدای مصاحبه به این نتیجه رسیدم که فقط با یک صنعتگر تاجر طرف نیستم بلکه او یک تئوریسین تمام عیار مسائل اقتصادیست و بیجهت نیست که دوستان و هم رکابانش اعتقاد دارند که باید تندیس و مجسمه وی را در جلوی درب وزارت جهادکشاورزی و صنعت و معدن و تجارت نصب کنند. در کرمانشاه منشاء خدمات بسیار بوده و میزان بیکاری در این منطقه را به کمترین میزان ممکن رسانده است از رسانهها بهدلیل اینکه وی را سلطان رب لقب دادهاند گلهمند است. بسیار منظم و دقیق است تا جاییکه دفتر کارش شبیه چرخدندههای یک ساعت سوئیسی کار میکند. با هم مصاحبه با سید مظفر عبداله را میخوانیم:
قطعاً برای خوانندگان « اقتصادسبز» مهم هست که بدانند خالق «روژین تاک» از کجا و چگونه شروع کرد؟
بنده سید مظفر عبداله، متولد ۱۳۳۱ بنیانگذار و مدیرعامل کشت و صنعت روژین تاک هستم. در پنج سالگی از منطقهواران یکی از دههای هفتگانه دهستان جاسب استان مرکزی به تهران آمدیم و تحصیلات خود را در این شهر و در منطقه نظامآباد به پایان رساندم. در مؤسسه عالی حسابداری و در رشته حسابداری صنعتی، لیسانس گرفته و به صورت جدی وارد بازار کار شدم. البته تحصیلات خود را تا مقطع فوق لیسانس در رشته مدیریت پروژه و تولید از سازمان مدیریت صنعتی ادامه دادم.
بهطور مقطعی در طی دوران تحصیل به اشتغال نیز پرداختهام. اولین تجربه کاری من از ترم دوم دانشگاه و در یک شرکت ایرانی – آمریکایی که واردات لوازم یدکی کامیون «ماک» را انجام میداد آغاز شد. در شهریور ماه ۱۳۵۳ موفق به اخذ مدرک کارشناسی شده و به خدمت سربازی رفتم؛ در حین دوران خدمت نیز در همین شرکت و در بخش سفارشات خارجی مشغول به کار شدم و تا پست قائم مقام مدیرعامل، ارتقای درجه گرفتم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دگرگونیهایی در مدیریتها و مالکیتها بهوجود آمد. از آنجا که سهام داران شرکت، مقیم آمریکا بودند؛ سهام آن در اختیار سازمان اقتصادی بنیاد شهید (که در آن زمان به نام اداره امور اموال مسترد شده، شناخته میشد) قرار گرفت. مدیریت سازمان بنیاد شهید نیز تا سال ۱۳۶۰ با آقای کروبی بود و من هم کار خود را از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۶ با بنیاد شهید ادامه دادم.
چه شد که وارد صنعت غذا و تولید شدید؟
در واقع، آشنایی من با صنایع غذایی به نوعی به خانواده همسرم مرتبط میشود؛ چرا که کارخانه حلوا شکری عقاب، متعلق به پدر ایشان است. در طی سالهای ۶۲ و ۶۳ نیز برای انجام امور مالی به کارخانهای به نام آبان که ( در زمینه تولید انواع کنسرو، مربا و… فعالیت داشت) متعلق به آقای ناصری بود ، رفت و آمد داشته و از آن جا بهطور نسبی با صنایع غذایی آشنا شدم.
در سال ۱۳۶۶ به پیشنهاد پدر همسرم، مدیریت کارخانهای واقع در جاده کرج (که در آن زمان فعالیت نداشت) را بر عهده گرفتم و بعد از ۱۶ سال کارکردن در کارخانه وارد کننده قطعات ماک، خود را بازخرید کرده و وارد صنایع غذایی شدم. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶ اولین مدیرعامل کارخانه صنایع غذایی شرکت تولیدی و صنعتی گرمدره با نام تجاری وجین شدم. پس از مدتی با شرکت پخش پگاه ارتباط پیدا کرده و محصولات خود را از طریق این شرکت توزیع کردیم. شرکت پخش پگاه، مالک شرکت دلپذیر نیز بود و ارتباط میان ما با این شرکت منجر شد تا ۵۰ درصد از سهام شرکت دلپذیر توسط ما و همچنین ۵۰ درصد از سهام شرکت وجین توسط دلپذیر خریداری شود.
از چه زمانی فعالیت خود را در شرکت روژین تاک شروع کردید؟
در سال۷۰ با فروش شرکت وجین، فقط در « دلپذیر» مشغول بهکار شدم. با تلاشهای بسیار زیاد و تبلیغات مناسب و بهجا موفق شدیم تا برند « دلپذیر» را تبدیل به سه برند اول کشور نماییم. در سال ۷۹ به علت مسافت زیاد منزل تا کارخانه، تصمیم به محدود نمودن فعالیت و اقدام به فروش سهام خود به شرکای کاری کرده و در یک مقطع زمانی کوتاه، به عنوان مشاور در یکی از کارخانجات معروف تهران مشغول به کار شدم. در هفته، سه روز به آنجا رفتوآمد داشته و کارخانه، زیر نظر من ادراه میشد. پس از مدتی به پیشنهاد دوستان به کار در کارخانه روژین تاک (که ابتدا قرار بود در کردستان بهعنوان مشاور آن فعالیت داشته باشم) مشغول شده و فعالیت خود را بهعنوان مدیرعامل کارخانه و دوستان نیز بهعنوان شرکا و سهام داران آن، آغاز کردیم. در سفر به سنندج، با آقای مقیمی، استاندارد کرمانشاه، آشنا شده و قصد خود را از احداث کارخانه در کردستان بیان کردیم که با توجه به توضیحات مهندس مقیمی در رابطه با آب و هوای کرمانشاه، تصمیم گرفتیم تا شرکت را در کرمانشاه تأسیس کنیم. در واقع، شرکت روژین تاک در اردیبهشت سال ۱۳۸۰ تأسیس شد و تسهیلات ارزی را از صندوق ذخایر ارزی و تسهیلات ریالی را از وجوه اداره شده (که مختص زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی بود)، دریافت کرد. در واقع این تسهیلات، به شخصی پرداخت میشد که در مناطق محروم سرمایهگذاری میکرد. در آبانماه سال ۱۳۸۱ گشایش اعتبار «روژین تاک» انجام شد و مردادماه سال ۱۳۸۲ شروع به تولید آزمایشی کردیم؛ از این رو بهعنوان سریعترین پروژه کشور به آقای خاتمی رییس جمهور وقت معرفی شده و اولین جایزه خود را از ایشان دریافت کرده و مشمول بخشودگی سی درصدی کارمزد شدیم. ضمناً سود سالانه تسهیلات ارزی دریافت شده تقریباً ۳ درصد بود. بعد از دریافت تسهیلات و واردکردن دستگاهها از ایتالیا، کار خود را آغاز کردیم. در آن زمان، روزانه حدود هزار و دویست تن گوجهفرنگی وارد کارخانه میشد. در واقع، آغاز بهکار من و تولد «روژین تاک» از این مقطع شروع شد.
معمولاً مواد اولیه کارخانه را از کجا تهیه میکردید؟
در گذشته و در زمان ریاست جمهوری صدام حسین، شهر کرمانشاه بهدلیل همسایگی با عراق، امنیت نداشته و از اینرو تا زمان سقوط صدام حسین، صنعت در این شهر نقش چندانی نداشت. در زمان جنگ تحمیلی نیز کرمانشاه تقریباً تخلیه شده؛ به همین دلیل صنعت و کشاورزی در این شهر متوقف شده و زمینهای کشاورزی بکر باقی مانده و سطح آبهای زیرزمینی بالا بود. در سال۱۳۸۰ و با ورود به شهر کرمانشاه متوجه شدیم که با حفاری ۷ متر از سطح زمین میتوان به آب رسید و به دلیل ۳ اقلیمی بودن این استان (گرمسیر – معتدل – سردسیر) شرایط بسیار مناسبی برای کشاورزی مهیا است. البته در این زمینه با مشکل نیز مواجه شدیم؛ چرا که پس از تأسیس کارخانه باید گوجهفرنگی را از مسافت بسیار دور (۴۰۰ کیلومتری این منطقه) تهیه میکردیم؛ زیرا در کرمانشاه، گوجهفرنگی به مقدار بسیار کم و در حد مصرف خانوار کشت میشد. از این رو با پیشبینی اینکه در آینده، هزینههای حمل و نقل افزایش یافته و خریداری گوجه از مناطقی که صنایع تبدیلی دارد باعث بهوجود آمدن رقابت کاذب و افزایش قیمت گوجهفرنگی و در نتیجه افزایش قیمت تمام شده میشد؛ با همفکری به این نتیجه رسیدیم که چون شرایط کشت گوجهفرنگی در کرمانشاه فراهم است در سال ۱۳۸۳ برای اولین بار طرح کشت گوجهفرنگی را در استان اجرا کنیم. از آنجا که برای ورود به بخش کشاورزی باید با بخشهای مختلف آن نظیر آبیاری و بذر و دانه و… آشنایی کامل وجود داشته باشد، کار خود را در دو بخش کشاورزی و صنعت آغاز کردیم.
در این رابطه آیا مشکلاتی نیز شما را تهدید میکرد؟
یکی از مشکلاتی که در آن زمان وجود داشت این بود که کشاورزان با نحوه کشت گوجهفرنگی آشنایی نداشتند، بههمین دلیل طرحی را ایجاد کردیم که در فائو نیز ثبت شده است؛ بدینترتیب از تعدادی از کشاورزان خبره استان خراسان دعوت بههمکاری کرده و تقریباً ۱۲۰ خانوار در استان کرمانشاه اسکان داده شدند و با ۲۰۰ هکتار زمین، کار خود را آغاز کردیم. متأسفانه در دومین سال کشت، کرمانشاه بعد از ۲۰ سال دچار سرمازدگی شد و حدود ۲۰ هزار تن محصول از بین رفت. این اولین ضربه کاری من بود؛ چرا که نه تنها ۲۰ تن گوجهفرنگی که باید برای کار وارد کارخانه میشد، از بین رفت؛ بلکه حدود یک میلیارد تومان خسارت به کشاورزان پرداخت کردم؛ چون سود آنان را تضمین کرده بودم.
در همان سالها، شرکتی بهنام کشت و صنعت دشت سبز غرب را تأسیس کردم که تاکنون ۲۰۰ نوع از بهترین واریتههای دنیا در آن تست شده و بهترین نوع بذر را به کشاورزان معرفی میکنیم. زمینهای کشاورزی ایران در دو مقطع زمانی دچار بحران شد. یک مقطع در زمان اصلاحات ارزی حکومت قبل بود که زمینها را بین کشاورزان تقسیم کرده و دیگری در سال ۵۷ که زمینهای کشاورزی بزرگ بین کشاورزان تقسیم شد.
کوچک کردن زمینها، ضربه سختی را به صنعت کشاورزی وارد ساخت؛ از این رو در دنیای امروز، کشت و صنعتها باید اجرا شود اما در کشور ما، زمینهای کشاورزی در مساحتهای ۵ هزار هکتاری توسط ارگانهای مختلف ضبط شده که موفقیت چندانی هم کسب نکردهاند.
البته ما این رویه را در پیش نگرفتیم، بلکه ۲۴ هکتار زمین خریداری کرده که بخش صنعتی را وارد کار کنیم. سیستم کاری ما مشابه کشاورزی در کشورهای اروپایی، بهصورت کشاورزی قراردادی است به این طریق که از کشاورزانی که صاحب زمین هستند دعوت به همکاری کرده و طی قرارداد تضمینی، کف قیمت را در نظر گرفته و در مقابل، هر چقدر کشاورز، محصول را بیشتر بفروشد سود حاصل از آن به خود او میرسد.
اینکار، بسیار موفقیتآمیز بود و طی این پروسه، میزان تحت کشت قرار دادن زمینها بهتدریج افزایش یافت؛ چرا که، سود بالایی داشت و حدوداً ۸ هزار هکتار زمین و حدود ۳۵۰۰ نفر کشاورز با ما قرارداد بستند. البته هدف ما این بود که میزان برداشت در کشور افزایش پیدا کند.
بهکارگیری این روش چه تاثیر مثبتی در کار شما داشت؟
میانگین میزان برداشت در کشور ۳۹ تا ۴۰ تن در هکتار است که ما در کرمانشاه، این عدد را به ۷۵ تن رساندهایم. در کشورهای پیشرفته مثل آمریکا، کانادا، ایتالیا و… میانگین برداشت ۱۰۰ تن در هکتار است. استان کرمانشاه، بالاترین نرخ بیکاری در کشور را دارد؛ از این رو ما در قسمت صنعتی توانستیم برای۵۰۰ نفر اشتغال ایجاد کرده و حدود ۳هزارو ۶۰۰ کشاورز را که در واقع ۳ هزار و ۶۰۰ خانوار هستند در کرمانشاه به کار بگیریم و برای آنان اشتغالزایی کرده ایم. طبق آماری که ۲ سال پیش به جناب آقای حجتی وزیر کشاورزی (که برای بازدید از کرمانشاه آمده بودند) ارایه گردید، مشخص شد که حدود ۲۶ هزار نفر در زمینهای کشاورزی، مشغول به جمعآوری گوجهفرنگی هستند که این حجم از اشتغالزایی در ایران بیسابقه است.
به طور معمول، چه عواملی باعث امتیاز و موفقیت شماست؟
همانطور که مستحضرید دو نوع بذر کشاورزی وجود دارد؛ یک نوع بذر معمولی که به بذر OP معروف است و نوع دیگر بذر هیبرید که نسل جدید بذر شناخته شده در دنیا است. تفاوت قیمت این دو بذر زیاد است به طوری که اگر بذر معمولی، کیلویی ۱۰۰ هزار تومان باشد، بذر هیبرید کیلویی ۳ تا ۴ میلیون تومان است. اما کیفیت این بذر از نظر رنگ و طعم بسیار بالاتر است. در کشاورزی اصطلاحی به نام بریکس وجود دارد که تعریف آن، مواد جامد محلول در آب است. به این معنی که زمانی که گوجهفرنگی آبگیری میشود هرچقدر میزان بریکس آن بالاتر باشد، تعداد گوجهفرنگی مصرفی برای رب کمتر و در واقع قیمت تمام شده کالا پایین تر خواهد بود.
بنابراین استفاده از این بذر، توجیه اقتصادی دارد؛ چرا که در مقابل آفات، مقاومتر و نیز کیفیت و بریکس آن بالاتر است. بنابراین در این زمینه، عزم خود را جزم کردهایم که با دنیا ارتباط برقرار کنیم. چون تولید بذر هیبرید از نظر امنیتی، حساسیت شدیدی دارد و کشورهایی که از تکنولوژی تولید آن برخوردارند آن را در اختیار هر کشوری قرار نمی دهند ؛ بههمین علت، امکان تولید این بذر در ایران وجود ندارد و ما شروع به وارد کردن این بذرها کردهایم. در کنار آن، روی زمین و روشهای مختلف آبیاری و همچنین آموزش کشاورزان، تحقیق بیشتری انجام دادهایم. در راستای آموزش کشاورزان، کلاسهای آموزشی تشکیل دادهایم و آنان را توسط اساتید مجرب با نحوه صحیح کشت و آبیاری آشنا کرده و اطلاعات لازم مربوط به بذر، آفات مفید و آفات مضر را دریافت میکنند. زیرا همانگونه که مستحضرید بسیاری از آفات مفید بوده و نباید آنها را از بین برد.
علاوه بر آن، کارکنان شرکت کشت و صنعت دشت غرب از مزارع دیدن کرده و همکاری تنگاتنگی با کشاورزان دارند تا متوجه شوند دستورالعملهای اعلام شده، اجرا میشود یا خیر؟
مهمترین معضل که سد راه تولید در کشور است چیست؟
وضعیت نابسامان آب در کشور و سوءمدیریت در آبهای زیرزمینی، باعث از بین رفتن محیطزیست شده است. در طول چند دهه اخیر، حدود ۴۰ درصد از جنگلهای کشور از بین رفته و صرف اموری از قبیل ساخت و ساز، زمین کشاورزی و چوب شده است. همچنین بسیاری از سواحل کشور نیز توسط ساخت و سازهای بی رویه و ویلا سازی از دست رفته است. تمام این موارد دست به دست هم داده و محیطزیست را از بین برده است. از طرف دیگر، کشاورزان نیز با برداشت بیش از حد آبهای زیرزمینی، خسارات جبران ناپذیری به محیط زیست وارد کردهاند. تمام این مسایل از عدم مدیریت صحیح نشأت گرفته است. بسیاری از فرهیختگان، تخریب محیطزیست را زیربنای بحران کشور میدانند که اگر به آن توجه نشود، کل کشور را دستخوش بحران خواهد ساخت.
به عنوان مثال شهر تهران از نظر جغرافیایی در محل بسیار خوب و در دامنه البرز واقع شده، اما آسیبهای وارد شده به آن در حدی است که جای مناسبی برای زندگی نیست.
برای زندگی در هر شهری ۳ عامل موردنیاز است. اولین عامل وجود زیستگاه مناسب، دومین عامل موادغذایی مناسب و عامل سوم، هوای پاک است که متأسفانه این عوامل در کلانشهرها با بحران جدی مواجه است. اگر جامعه ای با بحرانهای محیطزیست مقابله کند، میتواند بر مشکلات دیگر فائق آید. مشکل کنونی کشور محیطزیست است؛ چرا که اکثریت مردم بهدنبال فرار از کلانشهرها هستند اما بسیاری از لحاظ حرفهای، امکان ترک کلانشهرها را ندارند. به اعتقاد من نیز عامل بحران در کلانشهرها محیط زیست است.
سازمان محیطزیست برای رفع این مشکلات ایدهای ندارد؟
سازمان محیطزیست اگر توصیهای هم داشته باشد کارایی نخواهد داشت. چرا که فروش کوه و جنگل و بیابان ادامه خواهد داشت و خریداران از طریق رانت، منابع طبیعی را تخریب کرده و بهجای آن هتل و ویلا و… ساختهاند. بزرگترین مشکل ما رانتخواران، اختلاسگران و رباخواران است که متأسفانه صدای آنان نسبت به صنعتگران، بهتر به گوش مسؤولان میرسد.
درخواستی که تمامی صنعتگران، روی آن اتفاق نظر دارند این است که اگر حاکمیت کشور، قصد حمایت از صنعت را دارد باید صدای آن رسا باشد. تولید و صنعت، کاری بسیار دشوار است و باید به تولیدکنندگان و صنعتگران احترام گذاشت.
مرحومه علامه محمدتقی جعفری در ابتدای کتاب مفاتیح گفته است؛ انسان ضمن کارکردن در ۴ محل میتواند با خدا ارتباط برقرار کند. اولین محل، مسجد است. دومین محل، مکانهای تدریس و تعلیم و تربیت مثل دانشگاهها و مدارس هستند و سومین محل، زمینهای کشاورزیست؛ کشاورز علیرغم اینکه از دل زمین، قوت جامعه را تأمین میکند در حال عبادت خداوند نیز است.
چهارمین محل هم کارخانجات صنعتی هستند؛ چرا که علیرغم ایجاد اشتغال و تولید با خدا نیز ارتباط برقرار میکنند.
محیط زیست، حقوق مردم است و نباید آن را از بین برد. ارز و دلار نیز متعلق به نسلهای بعدی میباشد و نباید از آن به صورت غیر معقول استفاده کنیم. بنابراین باید طوری از دلار در صنعت استفاده کرد که برای نسل آینده نیز بماند. ریچارد نفیو، مسؤول اجرای تحریمهای ایران در دوره ریاست جمهوری اوباما عقیده دارد که بهترین ابزار در دست کشورهای در حال پیشرفت و جهان سوم، ارز است؛ باید کاری کنیم که ارز بهطرف توسعه نرفته، بلکه به طرف ضد توسعه برود. همانطور که مستحضرید ۱۵ میلیارد دلار برای کالای غیراساسی تخصیص داده شده در حالی که برای کالاهای اساسی، تنها ۵ میلیارد دلار تخصیص یافته است. طبق سفارش «مقام معظم رهبری» تحریمها اثر دارد؛ اما بزرگترین علت بحرانهای موجود، تصمیمگیریهای کارشناسی نشده مسؤولان است.
انواع طرحها و قیمتهای مختلف برای دلار مطرح شد و واردکنندگان با دلار ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی کالای خود را وارد کردند، اما به مدت ۲۰ روز گمرک تعطیل شد تا مابهتفاوت قیمت دلار پرداخت شود. این مبلغ پس از کشمکشهای فراوان از تولیدکنندگان دریافت نشد، اما مواد اولیه به مدت ۲۰ روز در گمرک ماند و منجر به تعطیلی بسیاری از خطوط تولیدی شد. «روژین تاک» از این قاعده مستثنی نبود و بعد از چندین سال کار در این دولت، به مدت دو هفته خطوط تولید تعطیل شدند.
از فروردین تا مردادماه امسال ۳۳ بخشنامه صادر و در ظاهر عنوان شده است که از صنعت حمایت میشود اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاده است.
جناب آقای «همتی»، ریاست محترم بانک مرکزی اعلام کرده است که افغانستان و عراق به علت اینکه با ریال کار میکنند از آوردن ارز معاف هستند. بههمین علت با کشور عراق نیز مانند سایر استانهای ایران با ریال کار میکنیم.
آیا مبادله ریالی با کشور افغانستان و عراق به ضرر تولیدکنندگان ما تمام میشود؟
قیمت تمام شده هر قوطی رب ۱۰ هزار و پانصد تومان است که برای عراق ۱۲ هزار تومان فاکتور میشود اما «آقای همتی» باز هم مدعی هستند که علی رغم فروش ریالی بایستی ارز آن برگردد یعنی با ۲ هزار تومان ضرر!! ظاهراً بانک مرکزی تبدیل به ابزاری شده است تا دولت بدهیهای خود را پرداخت کند. هنگامی که ارز گران میشود ارزش پول ملی کشور نیز کم میشود. پول ملی کشور متعلق به نسل آینده نیز هست و نباید اینگونه بیارزش شود.
بنابراین در کشور ما اهداف یا تعریف نشده یا اشتباه تعریف شده است. مشکلات بسیاری در تمام زمینهها وجود دارد؛ بهعنوان مثال، زمانیکه صادرات گوجهفرنگی آزاد شد حدوداً ۴۰۰ هزار تن گوجهفرنگی از کشور خارج شد. کشورهای عراق، افغانستان و ترکمنستان، گوجهفرنگی را کیلویی ۳ هزار تومان از کشاورز خریداری کرده و ۲۰ هزار تومان فروختند و صدای تولیدکنندگان رب هم بهجایی نرسید و جلوی صادرات گرفته نشد. ۸۵ درصد رب از گوجهفرنگی تشکیل شده و تنها ۱۵ درصد آن مواد دیگر است و اگر گوجهفرنگی نباشد خطوط تولید تعطیل میشود. نهایتاً اشتغالزایی هم کمتر خواهد شد.
آمارهای اشتباهی که وزارت جهادکشاورزی در مورد برداشت گوجهفرنگی دارد نیز مزید بر علت شده است. بهعنوان مثال جهادکشاورزی اعتقاد دارد که ایران، پنجمین کشور دنیا در زمینه کشت گوجهفرنگی است. سالانه حدود ۶ میلیون تن برداشت گوجهفرنگی میکنیم اما در دوره گرمسیر و سردسیر؛ برداشت در مناطق سردسیر از مردادماه شروع شده و تا آبانماه ادامه دارد و در مناطق گرمسیر از اسفند تا خردادماه انجام میشود بدین معنی است که در مناطق سردسیر حدود ۳ میلیون برداشت داریم که از این حجم گوجهفرنگی ۷۰ درصد برای تازهخوری مصرف میشود و ۳۰ درصد به صنایع تعلق میگیرد یعنی حدود ۹۰۰ هزار تن که از این مقدار ۴۰۰ هزار تن صادر شده است و متاسفانه بعد از تلاشهای بسیار زیاد، سرانجام در ۲۷ شهریورماه، وزیر صنایع را متقاعد کردیم که صادرات گوجهفرنگی قطع شود که البته نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود.
کشور عراق، واردات بسیاری از محصولات کشاورزی ایران را ممنوع اعلام کرده است. در حال حاضر هم صادرات رب ممنوع شده است.
برای اصلاح این روند چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی به تولیدکننده تسهیلات پرداخت میشد تا واحدهای صادراتی ایجاد کنند؛ زیرا تا زمانیکه صادرات و سرمایهگذاری خارجی به سامان نرسد، مشکل اقتصادی حل نخواهد شد.
ما ۵۰ درصد از محصول خود را صادر میکردیم و ۵۰ درصد نیز به بازار داخلی عرضه میشد که متأسفانه با ممنوعیت صادرات رب ۵۰ درصد از فروش ما کم شده است. مدتی قبل، تمام انبارهای کارخانه پر شده و ما ناچار شدیم مجدداً ده روز کارخانه را تعطیل کنیم. سرانجام، پس از نامهنگاریهای بسیار در چند روز گذشته، مصوبه آزادی صادرات رب گوجهفرنگی صادر شد که البته آن هم اشکالاتی دارد و باید اصلاح شود.
کمی بیشتر در این مورد توضیح دهید؟
در بخش کشاورزی چند دستور کار داریم: اول؛ شناخت زمینهای کشاورزی «روژین تاک» ؛ چرا که برای کاشت گوجهفرنگی باید تناوب رعایت شود و نمیتوان زمین را به طور یکنواخت گوجهفرنگی کاشت. در زمینهای کشاورزی، آفتی بهنام آفت گل جالیز گوجهفرنگی وجود دارد که در سال دوم کاشت گوجهفرنگی بهصورت یک گل زیبا، پای بوته گوجهفرنگی میروید و از تمام غذای مورد نیاز گیاه استفاده کرده و مانع انجام عمل فتوسنتز و در نهایت باعث خشک شدن، بوته میشود. با توجه به اقداماتی که انجام دادهایم به ضرس قاطع میتوان گفت که کرمانشاه، بهترین کشاورزان را دارد که برخی از آنها سالانه ۱۶۰ تن محصول برداشت میکنند. ۱۰ هکتار زمین آزمایشی داریم که سالانه ۳۰ نوع بذر در آن کشت میشود و بهترین بذر را به کشاورز معرفی میکنیم؛ چرا که معتقد هستیم اگر کشاورز ثروتمند شود ما ثروتمند شدهایم. تمام این کارها برای این است که کشاورز قدرت داشته باشد و ثروت را از دل زمین بیرون بکشد. دومین دستور کار این است که حقوق مصرف کننده، تنها قیمت نیست. ۵ سال است که بنده، لوح زرین حامی مصرفکننده را دریافت میکنم، چرا که هم از لحاظ قیمت و هم از لحاظ کیفیت، رعایت مصرف کننده را کردهام. اگر بتوانیم جنس با کیفیت به مصرفکننده ارایه بدهیم، حقوقش را رعایت کردهایم.
چگونه میتوان حق مصرف کننده را در نظر گرفت؟
هنگامیکه آبهای زیرزمینی را از بین میبریم به نوعی به حقوق مصرفکننده تعدی کردهایم. ما همواره این عقیده که بحران محیطزیست، زیربنای بحران کشور است را سرلوحه کار خود قرار دادهایم.
متاسفانه بسیاری از کارخانههای صنعتی، خسارات جبرانناپذیری را به محیط زیست وارد کردهاند بهعنوان مثال، وقتی که کارخانه فولاد در یک منطقه کم آب تأسیس میشود، محیط زیست را دچار خطر میکند. یا هنگامی که خودرویی با پایینترین استانداردها تولید میشود به دلیل مصرف بالای بنزین، هوا را آلوده میکند. اینها نکات ریزی است که در ظاهر ساده است اما در عمل، خسارات جبرانناپذیری به محیط زیست وارد میکنند. اصرار دولت بر تولید خودروی ملی باعث شد تا از صنایع دیگر غافل شوند.
شما به عنوان یک تولیدکننده چه مسایلی را برای حفاظت از محیط زیست در نظر میگیرید؟
ما تمام تلاش خود را به کار گرفتهایم تا واحد تولیدی «روژین تاک» باعث نشود محیط زیست تباه شود. بهعنوان مثال یک دستگاه فاضلاب در کارخانه وجود دارد که روزانه ۴ هزار مترمکعب آب را تصفیه میکند. حتی برای آب گوجهفرنگی هم بههمین ترتیب است؛ چرا که برای تولید رب باید آب گوجهفرنگی تغلیظ شود. آب باقیمانده حاصل از تغلیظ را در حد آب شرب تصفیه کرده و مجدد در پروسه تولید قرار گرفته و مابقی آن را به کشاورزان میدهیم تا برای کشاورزی استفاده شود. این کار نشان دهنده این است که برای محیط زیست ارزش قائل هستیم. بعد ازگذشت مدتی برای ۷۰ درصد تولید رب از آبهای زیرزمینی استفاده نخواهیم کرد. برنامهریزی کردهایم تا بهطور کل از آبهای زیرزمینی استفاده نکنیم.
گفتنی است که برای الگوی کشت کشور بخشنامهای که از طرف آقای حجتی تعیین شده، اسمی از «روژین تاک» برده نشده است در صورتی که مصوبات این بخشنامه، الگویی را تایید مینماید که «روژین تاک» از آن استفاده میکند. قرار است در تمام بخشهای دیگر از این بخشنامه نیز استفاده شود. تنها راه برون رفت از معضلات کشاورزی استفاده از روش کشاورزی قراردادی است.
کشور دانمارک که یک کشور کوچک است نیز از همین روش استفاده کرده و لبنیات دنیا را تأمین میکند. لازم به ذکر است که در کشور ما دامداری هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند بهعنوان مثل یک دامدار، دامداری خود را با ۱۰۰ عدد گاو افتتاح میکند اما فکری برای پسماند آن نمیکند. از عوامل دیگری که باید به آن توجه ویژهای شود؛ نحوه رفتار با پسماندها است. معادل هریک کیلو شیرهای که از زبالهها در سطح شهر جاری میشود، ۴۰ لیتر ازآبهای زیرزمینی ضایع میشود؛ بنابراین باید از پسماندها هم استفاده بهینه شده و اجازه ندهیم تا در طبیعت دفن شود.
در «روژین تاک» سیستم تصفیه فاضلاب بهطور آنلاین به سازمان محیط زیست متصل است؛ چرا که به کار خود مطمئن هستیم و میدانیم فاکتورهای مضر، وارد آبهای زیرزمینی نمیشوند. بههمین علت کارشناس بهداشت، نیازی به مراجعه حضوری و آنالیز پسماندهای ما ندارد. انجام این کارها در ایران بیسابقه است و مشابه آن تنها در کشورهای اروپای شمالی و آمریکا وجود دارد.
آیندهنگری در شرکت «روژین تاک» از کجا نشأت گرفته است؟
هنگامیکه اولین کارخانه صنایع غذایی را راهاندازی کردم بهعنوان اولین اقدام به جای استفاده از حلبهای دست دوم از حلبهای لاک خورده نو استفاده کردم که با استقبال خوبی مواجه شد. این روند کار، از «وجین» شروع شد و بعد در «دلپذیر» هم ادامه داشت. همچنین، اولین مربای مخصوص بیماران دیابتی و اولین مایه ماکارونی و سس هزار جزیره در شرکت «دلپذیر» توسط من تولید شد.
در «روژین تاک» تمام تجربه کاری ۲۵ ساله من و همکارانم اعمال شده است. کار را در یک روستای دورافتاده درکرمانشاه به نام «تازهآباد» شروع کرده و هماکنون بعد از گذشت سالها به دستاوردهای خود افتخار میکنیم.
توصیه و پیشنهاد شما به مسؤولان و تولیدکنندگان برای توسعه این صنعت چیست؟
به وزارت کشاورزی اعلام میکنم که کشور، یک آزمایشگاهی بنام روژینتاک به وسعت ۲۴ هزار هکتار دارد که میتوان از آن استفاده کرد. اگر بخواهیم در دنیا و در تولید حرفی برای گفتن داشته باشیم باید دو عامل کیفیت و کمیت را رعایت کنیم.
برای کیفیت باید تمام استانداردهای جهانی رعایت شود تا بتوان با دنیا ارتباط برقرار کرد و برای کمیت هم باید به اندازهای تولید شود که بتوان بهطور دایم، محصول را در فروشگاههای زنجیرهای عرضه کرد. بههمین دلیل، ظرفیت کارخانه را از هزار تن گوجهفرنگی در روز به ۴ هزار و ۳۰۰ تن رساندهایم.
کلینیک کشاورزی تأسیس کردهایم که کشاورزان از ما نسخه دریافت میکنند. بهعنوان مثال هنگامی که بوتهای در حال پژمرده شدن است، آن را به آزمایشگاه میآورند و زیر میکروسکوپ قرار گرفته تا نوع آفت و نحوه برخورد با آن مشخص شود. با تمام کشاورزان از طریق اینترنتی در ارتباط هستیم و هنگامیکه یک نوع آفت به چند جا حمله میکند آن را بررسی کرده و نحوه برخورد با آن را اعلام میکنیم. بههمین علت در تمامی مدتی که در کرمانشاه کار کردهایم پایینترین صدمه را از آفات داشتهایم. تمام کار کارخانه با سیستم PLC کنترل میشود و تمام اطلاعات و آمار زمینهای کشاورزی ذخیره شده است.
روژین تاک، سابقه کاری کمتری نسبت به برخی برندهای دیگر دارد اما بسیار مورد توجه مردم قرار گرفته است و به نوعی مردم، رب را با روژین میشناسند. این استراتژی شما از چه چیزی نشأت گرفته است؟
اولین دلیل این امر، کیفیت محصول است. زمانیکه شروع به کار کردم به من گفته شد که ظرفیت تولید رب در کشور اشباع شده است اما در پاسخ گفتم هنوز رب خوب در کشور نداریم. آب تغلیظ شده گوجهفرنگی بدون لحاظ شدن کیفیت رب نمیشود.
در روند تولید رب روژین تاک، تمام فاکتورهای یک رب با کیفیت رعایت شده است. در استاندارد رب در کشور رنگ مطرح نیست اما هرچه رنگ رب کمتر باشد باید مقدار بیشتری رب مصرف شود؛ یکی از دلایلی که مردم رب روژین را میپسندند رنگ خوب آن است. من نیز برای رنگ رب، استاندارد تعیین کردهام که رب با استاندارد رنگ زیر ۲، حق خروج از کارخانه را ندارد.
تمامی اینها در نظرگرفتن و رعایت حقوق مصرف کننده است؛ زیرا اگر مصرفکننده، هزینهای بابت خرید محصول پرداخت میکند باید بتواند استفاده بهینه را از آن محصول ببرد.
نگاه کیفی ما به محصول باعث شد تا «روژین تاک» نسبت به سایر برندها، رشد چشمگیری داشته باشد.
دومین دلیل این است که محصول از مزرعه تا سفرههای مردم کنترل میشود. این امر به این معنی است که محصول را از مزرعه تا زمان تبدیل به رب گوجهفرنگی کنترل میکنیم که آیا سموم زاید از محصول دفع شده است و فلزات سنگین دارد یا خیر؟
در واقع در ابتدا کیفیت گوجه را کنترل میکنم که در نتیجه، کیفیت رب نیز کنترل خواهد شد.
طبق گفته شما رب «روژین» بهعنوان معیار کیفیت تعیین شده است؛ استیو جابز میگوید: نیازی نیست برای کیفیت، تعریفی داشته باشید باید طوری عمل کنید تا بهعنوان معیار کیفیت شناخته شوید. بههمین علت، تمام موبایلها با موبایل اپل سنجیده میشود. ما هم کیفیت روژین را طوری تعیین کردهایم که روژین، معیار کیفیت باشد. در دنیای امروز، مشتریمداری حرف اول را میزند. مشتری نهایی روژین تاک، خانمهای خانهدار هستند. خالق «روژین تاک» من هستم، اما اینکه این محصول به برند اول کشور تبدیل شود چیزی است که مصرفکنندگان تعیین میکنند. این تفکر باعث شده است که «روژین تاک» رشد غیرعادی داشته باشد و به قول معروف، ره صد ساله را ده ساله طی کند. سالهاست از نظر کیفیت، برند اول کشور هستیم. در کردستان عراق هم از حیث صادراتی، برند اول هستیم. «روژین تاک» در تمام فروشگاههای سلیمانیه وجود دارد. طبق نظر مشتریان «روژین تاک» از نظر رنگ و طعم، بهترین در دنیاست. بههمین علت متوجه شدم تمام استانداردهایی که برای رب با کیفیت در نظر داشتهام، انجام شده اند. من مصرفکنندگان را صاحبان واقعی کارخانه میدانم؛ چرا که اگر آنها نباشند محصول کارخانه نیز استفاده نخواهد داشت ؛ من حتی به کشاورزان هم این مسأله را گوشزد کردهام. این مسایل در کار ما نهادینه شده است. در محصولات ما، اثری از مواد نگهدارنده وجود ندارد. با وجود آنکه نگهدارندهها، ضد کپک میباشند اما در عینحال سرطانزا هستند. در فضای یخچال، باکتریهایی وجود دارند که موجب کپک زدن رب میشوند؛ اگر رب داخل یخچال کپک بزند، نشان از سالم بودن آن دارد و میتوان لایه کپک زده را جدا و سپس از آن استفاده کرد.
برند روژین را همه با رب میشناسند در زمینههای دیگری فعالیت نداشتهاید؟
انواع سسها شامل سس کچاپ، مایونز، هزار جزیره و انواع کنسروجات نیز در دستور کار ما قرار دارد. از دیگر اقدامات ما تولید دو محصول دیگر که شامل گوجهفرنگی پوست کنده شده داخل آب گوجهفرنگی و گوجهفرنگی قطعهقطعه شده داخل آب گوجهفرنگی میباشد.
چند ماه گذشته کشور با بحرانهای زیادی دست و پنجه نرم کرده است. در جایی خواندم که گفته بودید رب گوجهفرنگی از ۱۳ هزار تومان ارزانتر نمیشود؛ به نظر شما این جهش قیمت به چه علت است؟ چرا که اقشار کم درآمد جامعه از این افزایش قیمت، بسیار متضرر میشوند!
در کشور، بحرانی بهنام بحران آگاهی وجود دارد. زمانی که شخص، راجع به چیزی اطلاعات نداشته باشد حرفهای اشتباه هم میزند. هر دوره کشت گوجهفرنگی ۹۰ روز طول میکشد، بنابراین هر قیمتی که باشد بایدخریداری شود؛ چرا که تا فصل آینده موجود نیست و این مسأله روی قیمت رب تاثیر میگذارد. بنده به عنوان یکی از سخنرانان روز صنعت در حضور دکتر جهانگیری معاون اول رییسجمهور و دکتر شریعتمداری، وزیر صنعت راجع به ارز، هشداری جدی دادم؛ چون صدای رانتخواران بلندتر از صدای صنعت است و همین مسأله باعث شده است ۱۵ میلیارد دلار را برای کالاهای غیراساسی در نظر بگیرند؛ در حالی که برای کالاهای اساسی، تنها ۵ میلیارد دلار اختصاص داده شد و تولیدکنندهای مثل ما برای دریافت ۱۶ هزار دلار یک ماه و نیم منتظر ماند.
مسأله دیگری که در آن زمان، نسبت به آن هشدار دادم این بود که با توجه به افزایش قیمت دلار به ۱۵ هزار تومان ، اجازه ندهند گوجهفرنگی صادر شود؛ چرا که قیمت گوجه گران میشود و این اتفاق نیز افتاد. از عوامل دیگر افزایش قیمت گوجهفرنگی این است که فقط روژین تاک در کرمانشاه، کشت گوجهفرنگی را مدیریت کرده است و هر ساله محصول دارد. بنابراین هم محصول، کم و هم صادر شده است و همه برای تهیه آن به کرمانشاه روی آوردند. (دلالان هم گوجه را با رقمی بالاتر از آنچه «روژین تاک» میخرید، خریداری و به تهران ارسال میکردند. ما خرید گوجه را از کیلویی ۷۰۰ تومان شروع کرده تا به هزار و ۷۰۰ تومان رسید. در واقع، قیمتها نسبت به سال گذشته تقریباً ۵ برابر شده است.)
در اقتصاد، بحثی بهنام تقاضای مؤثر وجود دارد که با قدرت خرید مردم برای کالای داخلی رابطه مستقیم دارد. امسال به سفارش مقام معظم رهبری، سال حمایت از کالای داخلی نام گرفته است اما مردم باید قدرت خرید داشته باشند.
در حال حاضر سه قشر در جامعه وجود دارد: طبقه مرفه که کالای داخلی نخریده و دنبال جنس خارجی هستند. طبقه متوسط و ضعیف که مشتریان ما هستند.
از این رو وقتی قیمت افزایش مییابد با بحران تقاضای مؤثر روبهرو میشویم. تقاضای مؤثر یعنی قیمت کالای داخلی در حدی باشد که حقوقبگیران کشور بتوانند آن را خریداری کنند. در واقع، تقاضای مؤثر در صادرات یعنی قیمت تمام شده در حدی باشد که بتوانیم با مشابه خارجی رقابت کنیم. هرگز موافق بالا رفتن قیمت محصول نیستیم؛ چرا که مصرف کننده خود را از دست خواهیم داد. ضمن اینکه رب، جزء کالاهای اساسی است و ما اجازه افزایش قیمت آن را نداریم و قیمت آن توسط سازمان حمایت تعیین میشود اما متأسفانه به علت نبود اطلاعات کافی، بعضی افراد باعث اشاعه اکاذیب میشوند و ذهن مردم را مخدوش میکنند.
هم اکنون قیمت رب ۱۸ هزار و ۲۰۰ تومان اعلام شده است که ۵ هزار تومان آن، سود بخش توزیع است. از طرفی، تولید کننده بابت هرقوطی رب ۱۳ هزار تومان دریافت میکند.
ضمناً این قیمت توسط سازمان حمایت تعیین میشود. بنابراین وقتی من گوجهفرنگی را تا ۱۵ آبان با قیمت هزار و ۷۰۰ تومان خریداری کردهام طبعاً ربی که تولید کردهام با قیمت هزار و ۷۰۰ تومان است، پس نمیتوان رب را ارزانتر فروخت. ۸۵ درصد مواد اولیه ما،گوجهفرنگی است که درنتیجه، قیمت تمام شده کالای ما را قیمت گوجهفرنگی تعیین میکند. اگر در فصل بعدی بتوانیم گوجهفرنگی را ارزانتر تهیه کنیم؛ قیمت رب ارزانتر میشود. در غیراین صورت چنین چیزی غیرممکن است.
بارها گفتهام که اگر تقاضای مؤثر با بحران مواجه شود صنعت داخلی نیز در پی آن فلج خواهد شد و مردم توانایی خرید نخواهند داشت. تمام تولیدکنندگان راغب قیمت پایین محصول هستند تا مردم توانایی خرید داشته باشند. ما باید دانش لازم را برای انجام هر کار داشته باشیم در غیر اینصورت باعث مخدوش شدن ذهن دیگران خواهیم شد.
من تمام اطلاعات مورد نیاز کار خود را دارم و میدانم هر نوع گوجهفرنگی برای چه کاری است؛ زیرا گوجهفرنگی که برای استفاده صنعتی است خشک و گوشتی بوده و نباید برای تازهخوری استفاده شود. همچنین گوجهفرنگی که برای تازهخوری استفاده میشود باید ترش و آبدار باشد.
دولت باید برای انجام هرکاری با متخصصین آن حوزه مشورت کند تا بهترین نتیجه ممکن حاصل شود.
از شما بهعنوان پدر صنایع تبدیلی کشور یاد میشود، چه دورنمایی را برای صنعت غذایی کشور متصور هستید؟
کشور ما پتانسیل و اقلیم هرگونه تولیدی را دارد. اولین نعمت خدادادی کشور ما آب، خاک و آفتاب است که باعث شده تا مزه محصولات کشاورزی ما با تمام دنیا متفاوت باشد. از طرف دیگر، با وجود اینکه کشور ما نیمه خشک محسوب میشود و به دلیل داشتن ۴ اقلیم میتوانیم تمام محصولات کشاورزی را تولید کنیم و تنها کالایی که ما میتوانیم در تمام جهان در مورد آن حرفی برای گفتن داشته باشیم صنعت غذایی خواهد بود. بسیاری از کشورهای پیشرفته دیگرجهان نیز برخی از محصولات را تولید نمیکنند به عنوان مثال در سوئیس خودرو، در ژاپن هواپیما و در آلمان موبایل تولید نمیشود؛ چرا که این کشورها با شناخت پتانسیل کشورشان از این پتانسیل برای استراتژی توسعه استفاده میکنند. یکی از اشکالات کشور ما این است که استراتژی برای توسعه پتانسیلهای خود نداریم. استراتژی به این معنی است که در یک کشور چه چیزی موجود است و باتوجه به این موجودیت، قصد حرکت به چه سمتی را دارد. یکی از پتانسیلهای کشور ما کشاورزی است و میتوانیم در صنعت کشاورزی در صادرات حرف اول را در جهان بزنیم. بذر هیبرید هر ۴ سال یک بار، بذر جدیدی تولید شده و بذر قبلی قدیمی میشود؛ در صورتیکه نزدیک به ۴ دهه است که در ایران از یک نوع بذر استفاده شده است.
در هیچ جای دنیا از بذر این گونه استفاده نمیشود بلکه از نسل جدید بذرها که فاکتورهای جدیدی دارد (که از نظر کیفیت و قیمت بهتر هستند) استفاده میکنند.
چندین سال است که صادرکننده نمونه شدهاید. همانگونه که میدانیم دولت پشتیبانی زیادی از صادرات نمی کند و همچنان جوائز صادراتی سالهای گذشته بلاتکلیف مانده است، چه انگیزهای برای شما وجود دارد که کماکان صادرات دارید؟
برای روژین تاک و کار خود یک استراتژی تعریف کرده ام و از ابتدای کار میدانستم چه کاری میخواهم انجام دهم و کارآفرینی و صادرات نیز داشته باشم. از آنجا که هدف را برای خودم مشخص کرده بودم اهمیتی نمیدادم که در این راه چه کسی کمک میکند. با کار خود و تکنولوژیهای روز مرتبط با آن آشنا بوده و به آن عمل میکنیم. بنابراین، صادر کننده نمونه باشیم یا نباشیم محصولات خود را صادر خواهیم کرد.
به چندکشور صادرات دارید؟
در دولت آقای احمدینژاد به علت عدم آگاهی برخی مسؤولان، پرونده «روژین تاک» از شورای حکام به شورای امنیت منتقل شد و شورای امنیت نیز به ضرر ما رأی دادند و ۵ مصوبه بر علیه ما تصویب شد؛ چرا که سیاستگذاران اطلاعی از سیاست روز دنیا نداشتند و باعث شدند که کشورهای مختلف، تمایلی به کار کردن با ما نداشته باشند و مجبور شدیم با کشورهایی مانند افغانستان و عراق و بعضاً با روسیه همکاری کنیم. در شهر سن پطرز بورگ و مسکو نیز محصول خود را توزیع میکردیم که پس از مدتی توسط ترکها، این توزیع محصول کمتر شد.
مسائل سیاسی باعث شد تا نتوانیم بازارهای متعددی داشته باشیم. البته بعد از برجام به دبی و کشورهای آفریقایی هم صادرات داشتهایم اما قسمت اعظم صادرات ما به کردستان عراق است.
با وجود اینکه اقوام مختلفی در ایران زندگی میکنند، ذائقه شناسی شما باعث مقبولیت محصول تان شده است. در این خصوص چه نظری دارید؟
فاکتورهایی که برای انتخاب گوجهفرنگی نیاز است رنگ، میزان برداشت از هکتار، بریکس و…. است. از دیگر فاکتورهای مهم گوجهفرنگی خوب، تست مزه آن بوده که ذائقه موردپسند مردم است. در ایران، مردم رب ترش را بیشتر ترجیح میدهند. در مناطق مرطوب به علت اینکه قند بالایی دارند رب شیرینتر میشود.
ما ۱۵۰ نوع واریته مختلف را تست و رب آزمایشی تولید کردهام و مصرفکنندگان پس از تست نظر دادهاند که کدام طعم بهتر است و آن طعمی که بیشتر طرفدار داشت را در پروسه تولید قرار دادهام.
در واقع، واریتهای را انتخاب کردهام که با آب و خاک و آفتاب «استان» هماهنگ بوده، بنابراین هم از نظر مزه و هم از نظر رنگ مورد استقبال قرار میگیرد. برخی خانمهای خانهدار مدعی هستند که «رب روژین» زعفران است. به این معنی که از خوردن آن لذت میبریم. در برخی مناطق مرزی و خوزستان نیز رب روژین تاک را بهصورت مستقیم با نان میخورند.عملکرد من نشان دهنده این امر است که در راه خود موفق بوده ام اما نباید به این موفقیت اکتفا کنم و باید به سمت جلو گام بردارم.
شما کار خود را با وجین شروع کردهاید و در حال حاضر وجین بسیار کمرنگ شده است؛ در این خصوص چه نظری دارید.
فعالیتش کمتر شده است. اما واحد دلپذیر به فعالیت خود بهخوبی ادامه میدهد.
چرا کارخانه عقاب به اندازه شما پیشرفت نکرد و نتوانست بازار را در دست بگیرد؟
پیشرفت کرده است و کارخانه بسیار مجهزی هم دارد، اما به علت اینکه بسیاری از افراد حلوا شکری نمیخورند بازار فروش «روژین تاک» را ندارد چرا که رب در تمام خانهها مصرف دارد. برای گوجهفرنگی دستگاههای پیشرفتهای وجود دارد که میتوانند ۷ هزار تن گوجهفرنگی را در روز تبدیل به رب کند اما برای حلواشکری چنین دستگاهی در دنیا وجود ندارد و کالای همه پسندی نیست.
بین «دلپذیر» و «روژین تاک» کدام را ترجیح میدهید.
در حال حاضر در روژین و حافظ منافع «روژین تاک» هستم اما نسبت به «دلپذیر» هم تعصب خاصی دارم؛ چرا که شرکای سابقم بهخوبی کیفیت محصول را حفظ کردهاند و تداعی کننده خاطرات گذشته هستند.
در پایان چنانچه صحبت خاصی دارید بفرمایید؟
رسیدن «روژین تاک» به این مرتبه، حاصل زحمات افراد مختلف است که در درجه اول، هیأت مدیره و سهامداران و پرسنل آن هستند و سپس بانکهای کشور بهویژه بانک کشاورزی که همیشه حامی ما بوده اند.
البته سازمانها و ارگانهای استان کرمانشاه نیز همراهی بسیار خوبی با ما داشتهاند. همچنین استاندار، معاونین، مدیران کل و صندوق ضمانت صادرات، کمک شایان توجهی به ما کرده اند. بانک توسعه صادرات نیز کمک خوبی برای صادرات ما بوده است. درمجموع، تمام این همکاریها محصولی بهنام «روژین تاک» به وجود آمد که در استان کرمانشاه و ایران، بسیار خوش یمن و مؤثر است. در انتها لازم است بیان کنم که ۱۲۰خانوار را از مشهد به کرمانشاه آورده و اسکان دادیم که این امر در سال ۸۶ مورد توجه نماینده فائو قرار گرفت و نام ایران به عنوان یکی از موفقترین کشورهای آسیایی ثبت شد.